مسیر انقلاب به ایستگاه های متفاوتی می رسید. برخی تصور می کردند که دیگر مسیرشان با مسیر انقلاب یکسان نیست و ساز جدایی سر می دادند. از قطار انقلاب پیاده شدند و راه خویش پیش گرفتند. و این قطار به راه خود ادامه داد... برخی نگران شدند که چرا چنین است؟ چرا کاسته می شود از تعداد آنانی که از ابتدا یار و همراه ما بوده اند؟ اگر بر همین منوال باشد، دیگر چه کسی خواهد ماند و یاریمان خواهد نمود در چالش ها و مشکلات آتی. آیا تنها خواهیم ماند در برابر موج مشکلات؟ در وقایع سال 88 عده ای چند، نیز از خیل همراهان جدا شدند. برخی گفتند که انقلاب فرزندان خودش را می خورد! رهبر فرزانه مان در سال 78 این نکته را بیان فرمودند که: «نباید خیال کرد که اگر چهار نفر آدمى که سابقه انقلابى دارند، از کاروان انقلاب کنار رفتند، پس انقلاب غریب ماند. نه آقا، همه انقلابها، همه فکرها، همه جریانهاى گوناگون اجتماعى، هم ریزش دارند، هم رویش دارند؛ ریزش در کنار رویش ... اینطور نیست که شما خیال کنید حالا چهار نفر آدمى که از راه برگشتند و نیرویشان تمام شد، معنایش این است که نیروى این گردونه عظیم تمام شده است.» آری براستی همین گونه است. از همان صدر اسلام نیز چنین بوده. سابقه داران اسلام، شخصیت های بزرگی چون جناب طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص و ... حضرت امیرالمومنین را تنها گذاشته و بعضیشان در برابر حضرت نیز ایستادند. اینان ریزش بودند. در عین حال رویش نیز بود، شخصیتهایی چون عبدالله بن عباس، محمد بن ابی بکر، مالک اشتر نخعی، میثم تمار و بسیاری دیگر، رویش های جدید بودند. در نظام جمهوری اسلامی مان نیز رویشهای بسیاری داشته ایم. از ترورهای ناجوانمردانه دشمنان کاملا می توان این را دریافت که می خواهند با این رویش ها مقابله کنند. گیریم که در باورتان به خاک نشسته ایم با رویش ناگریز جوانه چه می کنید؟ جوانان هم سن و سال من، آینده سازان آینده ای نه چندان دور خواهند بود و موتور حرکت این نظام و این کشور. ادامه دهنده راه شهیدان انقلاب، جنگ تحمیلی و شهدای هسته ای... گاهنوشت:
پس از بیداری مردم منطقه و ایجاد تزلزل در متحدان استکبار جهانی، وحشت جبهه استکبار را فرا گرفته است. وحشتی که می توان گفت خواب را از چشمان مستکبران ربوده و کابوس مرگ سابه افکنده است بر پیکرهء نیمه جان غرب. آمریکا دچار بحران شده و میبایست برای پوشش ضعف خود این بحران درونی و جهانی را منتقل کند؛ آنها می خواهند با حادثهآفرینى در کشورها و مناطق دیگر، ضعف خود را بپوشانند. منجمله در منطقه خاورمیانه، که شاید بتوانند انقلابهاى مردمى را به سود خود منحرف کنند. از چالش های پیش روی آمریکا و متحدانش، سست شدن پایه های رژیم جعلی صهیونیستی است. امروز این رژیم غاصب با تنفس مصنوعی دارد به حیات ننگین خود ادامه می دهد. مصر دیگر پایگاه مناسبی برایشان به شمار نمی رود، هرچند هنوز امیدوارند تا دوباره حاکمی بر روی کار آورند که همسو با سیاستهایشان باشد، اما با مردمی روبرو هستند بیدار شده، از روشنگری های اسلام و الگو گرفته از انقلاب ایران. با این وجود کشورهای سلطه جو نمی توانند دست روی دست گذاشته و منتظر مرگ تدریجی اسرائیل باشند. تضعیف مقاومت و ایجاد یک دولت دست نشانده در سوریه بهترین گزینه است که شاید بتوانند با یک تیر به دو مقصود تقویت اسرائیل و تضعیف مقاومت نائل آیند. دولت و مردم سوریه همواره سعی داشته اند سیاستی مستقل از دیگر کشورهای عربی اتخاذ کرده و استقلال داشته باشند، هر چند شاید ضعفهایی داشته اند اما چه در زمان ریاست جمهوری حافظ اسد و چه در دوران ریاست بشار اسد بر این کشور، در اکثر موارد، در مقابل سیاستهای غرب ایستاده اند و موضعی حق گرایانه داشته اند و از دوستداران انقلاب اسلامی ایران می باشند. حضرت امام خامنه ای در بیانات سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی بیان داشتند که: « یکى از رؤساى رژیم جعلى صهیونیستى، که دشمن شمارهى یک ملت ایران و انقلاب ایران است، اعتراف میکند و میگوید - اینها عین عبارت اوست - امروز یک نیروى قدرتمندى وجود دارد که در خلاف جهت هدفهاى ما پیش میرود و ایران رهبرى این قدرت را به دست گرفته است. این سیاستمدارِ درمانده و حیرتزده اعتراف میکند و میگوید امروز پشت مرزهاى ما خمینى خیمه زده است!» دولت سوریه در زمان جنگ تحمیلی عراق به ایران، بر خلاف اکثر کشورهای عربی، به صورت شفاف از ایران حمایت کرده و همپیمانی با عراق را نپذیرفته اند. از مقاومتهای اسلامی لبنان و فلسطین حمایت کرده و از پشتیبانان مخالفین اسرائیل بوده است. همه اینها سوریه را به یک مخالف سرسخت مقابل اسرائیل تبدیل کرده است. و دولت اسد و ایران در مقابل یک دشمن مشترک همبستگی یافته اند. بدین ترتیب منطقی است که ایران هر گونه دخالت نظامی در سوریه را برنتابد. مقام معظم رهبری نیز در 14 بهمن 1390 به این نکته اشاره فرمودند که: در حال حاضر آمریکا با وجود مخالفت روسیه و چین در شورای امنیت سازمان ملل متحد سخن از دخالت نظامی توسط خود و متحدانش در سوریه را به میان می آورد. همانگونه که سناتورها و سیاستدانان آمریکایی اذعان نموده اند، بهانه حقوق بشر در سوریه یک دروغ بزرگ است برای تحقق اهداف آمریکا. همچون جنگ عراق، افغانستان، یوگوسلاوی و ... اما آنها ادعا می کنند که می خواهند در رژیم حاکم سوریه تغییر به وجود آورند. آیا این مسئله صرفا یک تهدید است؟ همچون تهدیدهای پوچ و توخالی که در دوره های مختلف در برابر ایران عنوان کرده اند و یا جامه عمل خواهند پوشاند به یک حمله و اشغال نظامی در جهت تقویت منطقه ای رژیم صهیونیستی؟ حضرت امام خامنه ای به خوبی این مسئله را اینگونه بیان می دارند که: «رژیم صهیونیستى احساس لُختى میکند؛ دستپاچهاند، حیرتزدهاند. این داد و بیدادهائى که مىبینید از قول سران صهیونیست نقل میشود و دم از کار نظامى و حملهى نظامى میزنند، اینها حاکى از دست خالى و حاکى از وحشت و حیرانى آنهاست؛ میدانند که در این شرائط، از همیشه آسیبپذیرترند؛ هرگونه قدم کجى بردارند، هرگونه حرکت ناشایستى انجام بدهند، مثل صاعقهاى بر سر خودشان فرود خواهد آمد.» اگر مفروض بداریم به سوریه حمله نظامی صورت خواهد گرفت؛ چند مسئله پیش می آید: از سویی دیگر آمریکا و متحدانش قدرت گذشته را از دست داده و بر اثر مشکلات عدیده داخلی و خارجی قدرتشان تضعیف شده است. نکته حائز اهمیت آنکه ایران در برابر حمله نظامی به سوریه سکوت نخواهد کرد. نه تنها ایران بلکه در صورت تبدیل سوریه به خط مقدم مقاومت، حزب الله لبنان، حماس و تمام آزادیخواهان به جبهه مقاومت خواهند پیوست و دوباره در برابر استکبار جهانی خواهند ایستاد. گاهنوشت: سیر می نمودم در سالیان گذشته ... زمانی که ما نبودیم و برچسب انرژیمان مهر نسل سومی خورد، ما جوانانی که در زمان جنگ کودک و طفل و نوزاد بوده ایم و شاید در آن زمان هم نزیسته ایم در دوران دفاع مقدس نفس نکشیده ایم، چه برسد به اینکه تاثیر گذار بوده باشیم... القصه ... مرور می کردم تاریخ انقلاب را که چه شده است ... چه گذشته است ... چه کرده اند نسل انقلاب ما، خاطرات تلخ و شیرین بسیار بود ... سراسر درام بود و تراژدی، عشق بود و شور... فتح و ظفر بود و ناکامی ها و هزاران نقش مثبت و منفی و چهره سیاه و سفید و خاکستری. از لابلای خاطرات، این برایم جالب تر آمد: حجتالاسلام جلیلزاده نماینده سابق ولی فقیه در سپاه حفاظت و امنیت می گوید: از امام خامنهای پرسیدند بعد از ریاست جمهوری چه میکنید؟ فرمودند: اگر امام به من دستور دهند برو مسئول عقیدتی سیاسی یک پاسگاه ژاندارمری در سیستان و بلوچستان شو شکی نخواهم کرد. اما ادبیات حضرت آقا کجاو برخیها کجا؟ این مسئله ولایت پذیری مقام معظم رهبری را نشان می دهد در زمان ریاست جمهوریشان. یکی از محافظین حضرت آقا نقل می کند که پس از انتخاب ایشان به رهبری در مجلس خبرگان سال 68: «... هنگام خروج از مجلس هیچ کس ازدر خارج نشد همه به هم تعارف می کردند و حدود 3 دقیقه کسی خارج نشد. همه اصرار می کردند آقای خامنه ای خارج شوند اما آقای خامنه ای به آقای مشکینی گفتند که ایشان ابتدا خارج شوند. در همین هنگام آقای جوادی آملی گفتند: " آقا شما بفرمایید که ما جرات کنیم پشت سر شما بیرون بیاییم. آن موقع شما بر ما رفیق بودید و ما افتخار می کردیم پایمان را پشت پای شما بگذاریم، امروز شما بر ما ولی هستید و از الان بر ما فرض و واجب است که همه پایمان را جای پای شما بگذاریم و طوری هم باید پایمان را بگذاریم که اگر کسی نگاه کند نفهمد چند نفر بعد از شما آمدند بیرون و فقط جای پای شما باشد! » پیروی از ولایت فقیه باید اینگونه باشد ... فرمانبرداری از رهبر و امام، بدون در نظر گرفتن نظرات شخصی. مقام معظم رهبری که در زمان ریاست جمهوری اعتقاد راسخی به ولایت فقیه زمان خویش داشتند، اما آیا روسای جمهور زمان زعامت ایشان هم چنین تفکری داشته و دارند؟ متاسفانه در سالهای اخیر هر کس سنگ جناح، جبهه، حزب و ائتلاف خود را به سینه می زند و انگشتهای اتهام به سوی یکدگر نشانه می روند؛ بدون اینکه کوچکترین توجهی به فرمایشات ولی امر خویش داشته باشند. روی سخنم با دولتهای سازندگی و اصلاحات و دولت خدمتگزار است. آنچه حضرت آقا را محبوب قلوب نمود و پذیرش جانشینی ایشان را پس از رحلت آن مرد بزرگ و پدر امت برای مردم و کل امت اسلامی سهل و آسان ساخت، اطاعت پذیری ایشان و ولایت پذیری از حضرت امام بود... و هر چه در تاریخ جستجو کنیم، بدین نتیجه خواهیم رسید هر آنکه در این طریق گام برداشته و خضوع و خشوع بیشتری در برابر امام و ولایت فقیه داشته است، در قلوب ملت عزت فزونتری یافته است. و این جمله پیر جماران را سرلوحه امور خویش قرار دهیم که: پیرو ولایت فقیه باشید تا آسیبی به شما نرسد. پس از رحلت حضرت امام خمینی، مجلس خبرگان رهبری حضرت آیت الله خامنه ای را به عنوان رهبر پس از امام انتخاب نمود. بسم الله الرحمن الرحیم «مجلس خبرگان ضمن عرض تسلیت رحلت جانگداز حضرت امام امت رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، با درک عمیق از مسئولیت تاریخی خود با توجه به موقعیت رفیع و حساس مقام رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران و با اهتمام بلیغی که از حضرت امام امت و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران رضوان الله تعالی علیه در پیامها و بیانات مکرر به خصوص در دستورها و ارشادها اخیرشان در خصوص رهبری ابراز داشتهاند و با توجه به اصول مربوط در قانون اساسی و با آگاهی کامل از توطئه خناسان و دشمنان اسلام و انقلاب در داخل و خارج نسبت به آینده نظام مقدس اسلامی و برای آمادگی لازم در برابر هرگونه حادثه با در نظر گرفتن شرایط داخلی و خارجی و با الهام از مضامین الهی وصیت نامه بسیار مهم الهی سیاسی حضرت امام امت در جلسه فوقالعاده مورخ 14/3/68 با اکثریت بیش از چهار پنجم اعضا حاضر، 60 رای موافق از 74 عضو حاضر در جلسه حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای را به رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران برگزید.» این مجلس حاشیه هایی داشت که جای تامل دارد و یکی از محافظین حضرت آقا نقل می کند: «آقای هاشمی طبق عادت ریاست مجلسی اش عمل کرد و در حالیکه ایستاده بود گفت کسانیکه با رهبری آقای خامنه ای موافقند قیام کنند. در همین هنگام آقای خامنه ای از کوره در رفتند و گفتند: " اکبر آقا! بنشینید شما، مگر اینجا مجلس است که شما میخواهید رای بگیرید؟ رهبری نظام به این است که من بتوانم. مگر من می توانم خمینی باشم؟ این بار سنگینی که شما دارید به دوش یک نفر می گذارید را مگر یک نفر می تواند تحملش کند؟ تحملش شرایط میخواهد. نه من، بلکه هیچ کس نمی تواند تحمل کند"» «آقای آذری قمی به آقای خامنه ای گفت شما بپذیرید، مگر ما مردیم همه ما کمک می کنیم. ولایت فقیه، ولایت انبیا است. وی آنقدر تعریف کرد که آقای خامنه ای از کوره در رفتند و گفتند: " آقای آذری قمی! بفرمایید بنشینید. ما شما را می شناسیم، در دوره های مختلف شما را امتحان کرده ایم. اینی را که شما گفتید 10 سال آینده هم می گویید؟ 10 سال دیگر نخواهید گفت. هر جا مقابل شما مطلبی علم شود که شما نپذیرید مقابلش می ایستید ". در همین هنگام آقای آذری قمی عمامه اش را برداشت و دو دستی محکم تو سرش زد و گفت خدا از من نگذرد اگر قرار باشد من 10 سال آینده مقابل شما بایستم ، من شما را بعنوان ولایت فقیه، ولایت مطلقه فقیه، قبول دارم.» *** آیت الله هاشمی رفسنجانی در بخشی از خاطرات 17 خرداد68 خود آورده است: *** مقام معظم رهبری 23 آذر 1373، در دیدار عمومی به مناسبت روز ولادت با سعادت حضرت امام جواد (ع) با اشاره به این موضوع، می فرماید: *** در این مقوله سخن بسیار است که دوست و دشمن اذعان نموده اند بدان که ثابت می کند رهبری ایران دیکتاتوری نبوده و به صورت کاملا آزادانه انتخاب گردیده است و حضرت امام خامنه ای نیز بالاجبار آن را پذیرفته اند طبق سنت اسلام. مردم ایران در سال 1357 به رهبری امام خمینی به پا خواستند و حکومت شاهنشاهی را ساقط و نظامی بر پایهء جمهوریت و اسلام به پا کردند. با تمام مخالفتها و بحران آفرینی های کسانی که منافعشان را از دست داده بودند و با وجود تمام فشار این دول، سرخم نکرد و روی پاهای خود ایستاد. با وجود تمام محدودیتهایی که برایش به وجود آوردند، از پا نایستاد و به حرکتش ادامه داد، و بنا به اعتراف تمامی مخالفان و معاندان، پیشرفته تر و با صلابت تر و استوارتر گردیده است. این نوع از حکومت که در جهان بی سابقه است، مورد توجه بسیاری از دول و ملتهای دیگر قرار گرفت. از جمله آرمانهای بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی صدور انقلاب به سراسر جهان بود. (ممکن است آمریکا خطرهائى براى کشورهاى دیگر ایجاد کند؛ ممکن است دیوانگى کنند. البته من همین جا بگویم؛ ما سلاح اتمى نداریم، سلاح اتمى هم نخواهیم ساخت، اما در مقابل تهاجم دشمنان - چه آمریکا و چه رژیم صهیونیستى - براى دفاع از خودمان، در همان سطحى که دشمن حمله کند، به آنها حمله خواهیم کرد.) اینها بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در روز اولین روز فروردین 1391 هستند که پیام شفافی برای غرب و مستکبران جهانی داشت. برای مردم ایران و دوستان جمهوری اسلامی در سراسر جهان این سخنان شجاعانه و قدرتمندانه، روحیه بخش و غرور آفرین بود. اما شاید برای رسانه های بیگانه و سیاستمداران ساده اندیش و سران استکبار این سخنان چیزی جز یک پاسخ ساده به تهدیداتشان و... تلقی نشود. اما تحلیلگران و سیاسیون ژرف اندیش آنها خوب این نکته را می فهمند و به این اذعان کرده اند که بعضی شخصیتها سخن عبث و بیهوده و بدون تفکر به زبان نمی آورند و حرفی نمی زنند که بدان عمل نکنند و اعتراف نیز کرده اند که این ها هرگز دروغ نمی گویند و با چشمهایشان دیده اند تحقق شعارهای ایشان را. از جمله این شخصیت ها سیدحسن نصرالله و حضرت آیت الله خامنه ای می باشد. سال 1391 هجری شمسی رو بر تمام هم میهنان و ایرانیان داخل و خارج کشور تبریک عرض میکنم و آرزوی سالی سراسر موفقیت و سربلندی و سرفرازی روزافزون برای شما عزیزان آرزومندم. امسال توسط مقام معظم رهبری به نام تولید ملی، حمایت از کار و سرمایهء داخلی نام گذاری شده. امیدوارم در ادامه جهاد اقتصادی و مقابله با حربهء دولت های مستکبر و علی الخصوص امریکا و اسرائیل جنایتکار، با بها دادن به تولیدات داخلی خود و استفاده از محصولات ایرانی و عدم خرید اجناس خارجی که مشابه خارجی دارند، مبارزه کنیم و دست پلید شیطان بزرگ رو از میهنمون کوتاه کنیم. دول غربی در سی و سه سال گذشته همواره با تحریم های گوناگون، نظامی اسلامی ما را تحت فشار قرار داده اند و باید اذعان داشت که در بسیار از موارد موثر نیز بوده است، اما اکنون این حربه، آخرین راهی است که به آن متوسل شده اند و در تمام جبهه ها شکست را به جان خریده اند. ایران در اکثر نبردها پیروز بوده است و حتی جنگ را به خانهء حریفان نیز کشیده است. برای نمونه می توان به محاصرهء اسرائیل غاصبی اشاره کرده که تا سال گذشته غزه را تحت بدترین محاصره ها قرار داده بود. قدرت غرب در برابر ایران رو به افول است و تنها گزینه ای که روی میزشان باقی مانده است، تحریم اقتصادی است... ما با خرید کالاهای ایرانی می توانیم به چند مهم دست یابیم. اولین مهم استقال کامل و قطع دست بیگانگان در امور اقتصادی و مالی کشور است... این خود یعنی بی اثر کردن تحریم ها. دیگری خودکفایی است به معنای اصلی حقیقی. و مسئلهءدیگر رفع معضلات اقتصادی جامعه و مهمترینشان رفع معضل بیکاری است. با گرم شدن بازار تولید داخلی، بیکاری دیگر مشکل بزرگ این کشور نخواهد بود و خروج ارز از کشور صورت نخواهد گرفت و تورم کاهش خواهد یافت... مرغوبیت و کیفیت کالاهای تولید داخل بیشتر خواهد شد و قابلیت رغابت با محصولات خارجی را خواهد داشت... با گرم شدن بازار محصولات ایرانی دیگر تحت فشار تحریم ها و حبابهای کذایی بازار و بورس کمر خم نخواهیم کرد و در نتیجه معادلات سیاسی به سود کشورمان رقم خواهد خورد... و بسیاری مسائل و مشکلات داخلی حل خواهد شد و حتی می توان گفت مشکلات غیر اقتصادی نیز بهبود فراوانی خواهد یافت... چرا که مشکل اقتصادی ریشهء بسیاری از مسائل دیگر است... با افزایش تولید داخلی سرمایه گذاران نیز جان تازه ای می گیرند و با رونق گرفتن بازار محصولات وطنی، سود بیشتری عایدشان خواهد شد و قدرت سرمایه گذاری و ایجاد کارگاه ها و کارخانه ها و افزایش تولید و در نتیجه راه صادرات هموار خواهد شد و در این راه می توانیم گامهای بلندی برداریم... که می توان به افزایش قدرت کشور در جهان اشاره نمود. با همت و ارادهء مان و همدل شدن در این مسئلهء بزرگ و جهاد اقتصادی کشور سهیم شویم... تنها کافیست بنابر فرمایش مقام عظمای ولایت: به امید پیشرفت و سربلندی ایران و ایرانی در همهء عرصه ها... مجلس/رئیس جمهور کشورمان صبح امروز (چهارشنبه) جهت پاسخگویی به سوالات 10 گانه نمایندگان مجلس شورای اسلامی در صحن علنی مجلس حضور یافت و به این سوالات پاسخ داد. انتخابات رزمایش عظیمی است با حضور آحاد مردم ایران در جهت اعلام حمایت از نظام اسلامی و انقلابی که از بدو تولدش هرگز رهایش نکرده و یا حتی یک آن از او غافل نگردیده اند. انقلاب نیز در طول سی و سه سال حیاتش، تکیه گاه مردم بوده و در حساس ترین لحظات، حتی جنگ تحمیلی و تحت سخت ترین فشارها؛ انتخابات مجلس و شورای شهر و ریاست جمهوری و خبرگان رهبری را برگزار نموده است. و حسن ختام عرایض از صحیفه امام، ج2، ص235:
اما در واقع این فرزندان بودند که می خواستند نظام را تکه تکه کنند و ببلعند... برای اهداف خویش، پا بر آرمانهایی گذاشتند که برایش زحمت کشیده بودند. آنها بودند که دیگر نمی خواستند هم مسیر باشند با کاروان نظام اسلامی.
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخم دار است
با ریشه چه میکنید؟
گیریم که بر سر این باغ نشسته در کمین پرنده اید
پرواز را علامت ممنوع می زنید
با جوجه های نشسته در آشیان چه میکنید؟
گیریم که می کشید، گیریم که می برید، گیریم که می زنید،
- تقدیم به تو ای رویش پر امید جوانه ها، زخم خورده جبهه و جامانده از شهادت. به امید توفیقات روزافزونت دکتر جلیلی.
«ما در قضایاى ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجهاش هم پیروزى جنگ سى و سه روزه و پیروزى جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژیم صهیونیستى مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابائى هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است.»
سوریه همچون عراق دوران صدام و افغانستان نیست و نمی توان به راحتی آنرا اشغال نظامی کرد چرا که بشار اسد از محبوبیت و حمایت مردمش برخوردار است. مردم سوریه با برگزاری تظاهرات گسترده در دمشق و شهرهای مختلف از اسد حمایت کرده اند و خود را در صحنه نشان داده اند، شاید رسانه های غرب این مسئله را تحریف کرده و برای مردمانشان کتمان نموده اند اما خود به خوبی این مسئله را می دانند و بدان واقفند.
قدرت آمریکا در اوایل هزاره سوم با وضعیت کنونی قابل قیاس نیست.
- تصاویر مربوط به خیابانهای دمشق است که به وفور یافت می شود و حکایت از محبوبیت مقاومت اسلامی در میان مردم دارد.
«خبرگان رای گیری کرد که در رای گیری، 6 نفر رای مخالف دادند. که یکی از آنها خود آقای خامنه ای بود، که به خودشان رای ندادند. یک نفر هم نظرش روی شورای رهبری بود نه اینکه با شخص آقای خامنه ای مخالفت داشته باشد. نظر وی این بود که در کشور به جای امام (ره) فرد نمی تواند عمل کند و یک شورای رهبری باید داشته باشیم که متشکل از آقای خامنه ای، آقای هاشمی بعنوان یکی از چهره های سیاسی و سه مرجع تقلید باشد. اما نظرش رای نیاورد و آقا با یک رای قوی انتخاب شدند.»
«از آنجا برای شرکت در مراسم فاتحه رهبری برای امام به دانشگاه تهران رفتم. جمعیت عظیمی شرکت کرده بودند. بعد از من آیتالله خامنهای رسیدند. مردم خیلی گرم استقبال کردند و شعار «اطاعت از خامنهای، اطاعت از امام است» جا افتاده. برای اسم ایشان صلوات میفرستند. اما ایشان به آقای [محمدتقی] فلسفی که سخنران جلسه بودند، گفتند که دیگر صلوات نفرستند.»
«بعد از رحلت امام (ره)، در آن روز اول که در مجلس خبرگان شرکت کردند، بنده هم عضو مجلس خبرگان بودم و بالاخره اسم این بنده حقیر به میان آمد و بحث کردند چه کسی را انتخاب کنیم و اتفاق کردند بر این که این موجود حقیر ضعیف را به این منصب خطیر انتخاب بکنند. من فعالیت کردم. مخالفت جدی کردم، نه این که می خواستم تعارف بکنم، خدا خودش می داند که در دل من، در آن لحظات چه می گذشت.
رفتم آنجا ایستادم و گفتم: آقایان صبر کنید، اجازه بدهید! - این ها همه ضبط شده و موجود است، هم تصویر و هم صدای آن هست - شروع کردم به استدلال که من را برای این مقام انتخاب نکنید. هر چه اصرار کردم، قبول نکردند. هر چه من استدلال کردم، آقایان مجتهدین و فضلایی که در آنجا بودند، استدلال های مرا جواب دادند. من قاطع بودم که قبول نکنم؛ ولی بعد دیدم چاره ای نیست. چرا چاره ای نبود؟ زیرا به گفته افرادی که من به آنها اطمینان دارم، این واجب، در من متعین شده بود؛ یعنی اگر من این بار را برنمی داشتم، این بار زمین می ماند. این بود که گفتم: قبول می کنم. چون دیدیم بار بر زمین می ماند، برای این که بار بر زمین نماند، آن را برداشتم. اگر کس دیگری آنجا بود یا من می شناختم که ممکن بود این بار را بردارد و دیگران هم او را قبول می کردند، یقیناً من قبول نمی کردم که این بار را بردارم. بعد هم گفتم: پروردگارا! توکل بر تو و خدا هم تا امروز کمک کرد.»
«ما باید بتوانیم از کارِ کارگر ایرانى حمایت کنیم؛ از سرمایهى سرمایهدار ایرانى حمایت کنیم؛ و این فقط با تقویت تولید ملى امکانپذیر خواهد شد. سهم دولت در این کار، پشتیبانى از تولیدات داخلىِ صنعتى و کشاورزى است. سهم سرمایهداران و کارگران، تقویت چرخهى تولید و اتقان در کار تولید است. و سهم مردم که به نظر من از همهى اینها مهمتر است - مصرف تولیدات داخلى است. ما باید عادت کنیم، براى خودمان فرهنگ کنیم، براى خودمان یک فریضه بدانیم که هر کالائى که مشابه داخلى آن وجود دارد و تولید داخلى متوجه به آن است، آن کالا را از تولید داخلى مصرف کنیم و از مصرف تولیدات خارجى بجد پرهیز کنیم؛ در همهى زمینهها: زمینههاى مصارف روزمرّه و زمینههاى عمدهتر و مهمتر. بنابراین ما امیدوار هستیم که با این گرایش، با این جهتگیرى و رویکرد، ملت ایران در سال 91 هم بتواند بر توطئهى دشمنان، بر کید و مکر بدخواهان در زمینهى اقتصادى فائق بیاید.»
مشروح سخنان احمدی نژاد در مجلس:
من 11 روز خانهنشینی کردم؟ این از آن حرفهاست
طراح سوال من با شاسی فوق لیسانس گرفته!
برگزاری رفراندوم با مشارکت بالا را می توان ترجمانی از آیه شریفه «وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخیل ترهبون به عدو الله وعدوکم» دانست و به نوعی واکسینه کردن کشور در برابر هجمه های دشمنان و مخالفان و معاندان. انتخابات مجلس نهم، جزء و دنبالهی انتخاباتهای گذشته بود، اما انتخابات 12 اسفند را میتوان از چند جنبهء داخلی، منطقه ای و بین المللی دارای اهمیت ویژه تری دانست. زیرا اولین انتخابات برگزار شده پس از فتنه سال 1388 محسوب می شد و دوست و دشمن منتظر نتیجه بود.
از سوی دشمنان فشارهای فراوانی وارد می آورد تا از مقبولیت و محبوبیت این نظام بین ملتش و حتی ملتهای دیگر بکاهد. علی الخصوص از الگوپذیری بیداری اسلامی از انقلاب اسلامی جلوگیری کرده و مسیر آن انقلابها را از راه اسلامی منحرف نماید. در این زمینه نیز تمام تلاشش را به کار بست.
سناریوی ترور سفیر عربستان، ترور دانشمندان هسته ای و کشاندن پرونده هسته ای به شورای امنیت. تحریم های اقتصادی بانک ملی و مرکزی و نفتی؛ آشفته سازی بازار ارز و طلا و تحریم های تجاری. تبلیغات و هجمه رسانه ای به صورت گسترده علیه نظام و انقلاب و.... عده ای در داخل و خارج این تشویش را به وجود می آوردند که مردم نسبت به انتخابات دلسرد شوند و با ترفند های متفاوت قصد کمرنگ کردن حضور گسترده مردم را در صحنه داشتند و بر طبل جدایی مردم از نظام می کوبیدند. این هیاهوها نسبت به اکثر انتخاباتی که در طول عمر این انقلاب برگزار شده بی سابقه بود. شاید دلیلش را در ماجرای فتنه باید جست. چرا که استکبار امیدوار شده بود به عناصر و مهره هایش تا شاید دوباره بتواند به موفقیت هایی دست یازد و در تحلیلهایشان کاملا این قضیه مشخص بود.
در سویی دیگر دوستان ما در سراسر دنیا منتظر بودند ببیند ایران در این انتخابات چه خواهد کرد؟ و احساس نگرانی می کردند نسبت به تکیه گاهشان.
«شما بحمد اللَّه، الگو هستید براى تمام کشورهایى که هستند و مسلم بدانید که چشم همه کشورها- یعنى، مسلمانهاى کشورها و مستضعفان کشورها- به شما دوخته است.»
صحیفه امام، ج17، ص: 10
و مهمترین بخش، عامهء مردم جهانند و دولتهای نوپای بیدار شده که نظاره گرند بر تحرکات و عملکرد جمهوری اسلامی ایران تا ببینند آیا این کشور می تواند الگوی مناسبی برایشان باشید یا خیر.
نقش رهبری انقلاب در تک تک صحنه ها بسیار حساس و حیاتی بود. ایشان مدبرانه تمام این وقایع را بررسی، تحلیل و مدیریت نمودند. در همان اوج فتنه نیز فرمودند: « انشاءاللَّه خواهید دید در انتخابات آینده - که حالا دو سه سال دیگر است - همین مردم با وجود همین بازیگرىاى که مخالفان و دشمنان و غافلان و بىخبران داخلى کردند، یک حضور مستحکمِ قوىاى در انتخابات خواهند داشت.»
پیش از انتخابات هم خاطرنشان کردند: «آن چیزی که از لطف الهی احساس میکنم و احتمال قوی میدهم، این است که ملت ایران در انتخابات روز جمعه، سیلی سختتری به چهره استکبار خواهد زد.»
بسیاری از تحلیلگران این بیانات را پیشگویی های رهبر معظم انقلاب تلقی میکنند. اما می توان این سخنان و نمونه بیاناتی از این دست را از شناخت عمیق ایشان از مردم دانست، و نشان دادن حساسیت کار و به صحنه کشاندن مردم. مردم نیز با مشارکت گسترده شان جامه عمل به فرمایشات رهبر پوشانده و ندای هل من ناصرش را لبیک گفتند. دوباره حماسه سازه شده و مشت محکمی بر پیکره استکبار کوبیدند.
در رسانه های خارجی این قضیه بسیار ناباورانه و نامفهموم بود؛ که یعنی چه مردم به خاطر رهبر در انتخابات شرکت کرده اند؟ قابل درک نبود که ولایت فقیه چه تاثیری بر مردم دارد. این بخش همان نکته اصلی ماجراست که استکبار را سردرگم نمود و تمام بافته هایشان را پنبه کرد. اگر اندک کنکاشی در تحلیل ها و بررسی رسانه های ضد ایرانی کرده باشید متوجه می شوید هیچ کدامشان روی حرکت مردم بر محور ولایت فقیه کوچکترین حسابی باز نکرده بودند و تصور چنین واکنشی را از مردم نداشتند.
حضرت آیت الله خامنه ای صبح 12 اسفند پای صندوق رای ریزی فرمودند: «چون تهدیدهاى لفظى و زبانى علیه ملت ایران زیاد است، لذا ملت ایران در این دوره جایگاه حساسترى دارد و میتواند بهتر حرف بزند؛ حرف زدن با عمل. میدانید بهترین حرف زدنها، بهترین گفتنها، گفتن با عمل است. ملت میتواند عمل کند.»
و این گونه شد که هموطنان عزیزمان دست بر دست هم و پشت به پشت ایستادند و سبابه هایشان را در چشم دشمنان فرو کردند. این روزها دستپاچگی و سردرگمی سران استکبار از سیلی سخت ملت ایران گواه این مدعا است. اولین تاثیرش نیز در حذف گزینه جنگ از روی میزی بود که مدام گزینه هایش را به رخمان می کشیدند. این انتخابات نشان داد قدرت پوشالی استکبار خونخوار جهانی را. و دوباره سرنوشت میهن به سرانگشتان رنگین ملتش رقم خورد و مهر تاییدی شد بر تمامیت نظام اسلامی.
تمام آزادیخواهان باید با روشنبینى و روشنگرى، راه سیلى زدن بر گونه ابرقدرتها و قدرتها، خصوصاً امریکا را بر مردم سیلى خورده کشورهاى مظلوم اسلامى و جهان سوم ترسیم کنند. من با اطمینان مىگویم: اسلام، ابرقدرتها را به خاک مذلت مىنشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکى پس از دیگرى برطرف و سنگرهاى کلیدى جهان را فتح خواهد کرد.
مهدی رضایی
16 اسفند 1390
پایان شمارش آرا در قم؛ لاریجانی در صدر قرار گرفت.