سفارش تبلیغ
صبا ویژن


« هوالاوّل »

حاج مهدی می گفت توی قنوتهاشون کمیل می خوندن!
از این دست حرف ها زیاد به گوشم می خوره از اون زمونه، اما در این دوره و زمانه دیگه نمیشه نشانی از اونها پیدا کرد. این جمله مشتی از خروارها تعاریفی بود که به گوشم خورده. با خودم گفتم اگرچه نمیتونم خیلی از فداکاریهای و دوستی ها و پیش مرگ هم شدن ها رو مثل اون زمونه تصور کرد. اما این یکی رو هر جور شده باید تجربه کنم. باید بفهمم چه لذتی داشته و داره. شاید منم سهیم شدم در این حال و هوای معنوی اونروزها.
اول باید حفظ می کردم. بسم الله الرحمن الرحیم. اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتى وَسِعَتْ کُلَّ شَىْءٍ...

تقریبا دعا رو کامل کرده بودم که یه روزی به هیئت ثارالله رفتم. بیرون حسینه آیت الله مرعشی نجفی روی موکت نشستم. حاج علیرضا پناهیان سخنرانی میکرد. اونهم از خاطرات دوران جبهه و جنگ گفت. خیلی فضای دلم غرق شده بود توی دریای معرفت اون بچه بسیجیا. تو حرفاش از دعای کمیل گفت: گوشامو تیز کردم، (ارحم من راس ماله الرجا و سلاحه البکاء) اینو حضرت علی(ع) می گه ها. یعنی رحم کن به کسی که سرمایه اش امید به تو و سلاحش اشکاشه.

ناجور حالمو گرفت، آخه چطور این حرفای قشنگ تو این دعا بوده و من نشستم فقط طوطی وار حفظش کردم؟ دو دستی زدم تو سرم.

دوباره شروع کردم تا با ترجمه یاد بگیرم. مدتها درگیر و عمیق شدم در دعایی که از طولانی بودنش فراری بودم. بطوریکه شب های جمعه بعد از این دعا به هیئت میرفتم، و یا اواسط دعا حوصله ام سر میرفت و شبستانو ترک میکردم.

دیگر اوضاع یه جور دیگه شده بود. این من نبودم در جهت رسیدن به هدف. بلکه نیرو و اراده ای منو می کشید به سمت خودش و تمام وجود مسخرش شد.

تازه فهمیدم که چه عشق بازیای میکردن باهات، خدا. چقدر بهت نزدیک بودن. چیکارشون کرده بودی این بچه ها رو؟ چی بهشون نشون داده بودی که اینجوری خودشون رو برات تیکه تیکه می کردن؟ یه گوشهء کوچیک رو من تجربه کردم و آتیشی شدم. اونا چه صفایی میکردن که همیشه با تو بودن و اجزا و اعمالشون با تو ممزوج شده بود.

دلمو از دست دادم. هر وقت قسمتی از دعا یادم می اومد نا خودآگاه بغضم می گرفت، خدایا! چطور حاضر می شی مشاهد کنی فرشته هات دارن بنده ات رو به سمت آتیش می برن؟ در حالی که هنوز چشم امید داره بهت؟ کسی که اقرار کرده به وحدانیتت و صورتش رو در برابر تو رو خاک ها انداخته؟ خدایا دلت میاد این صورتو بسوزونی؟ ما ذلک الظن بک...

مهدی رضایی

ای خدا چیکار کردم این توفیقات رو دیگه روزیم نمی کنی؟ تویی که از رگ گردن به من نزدیکتری، منو اونی کن که خودت دوست داری باشم.


نوشته شده در پنج شنبه 90/12/18ساعت 12:46 صبح توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

هر زمان دلم می گرفت و بدنبال کسی بودم تا درد و دل کنم برایش، تنها اورا می یافتم که بهترین یار و غمخوارم می شد. روزهایی میشد سه بار به سراغش می رفتم و کنارش می نشستم صورت برضریح و سنگهای حرمش می ساییدم و آرامش حقیقی را آنجا می یافتم. هر غمی را که بر دل داشتم با دیدن شکوه بارگاهش فراموش می کردم و فرو می رفتم دردریای جود و کرمش. تمام سیاهی ها ذوب می شدند در حرارت محبت این کریمه و رخت بر می بستند دردها در این دارالشفای الهی که به حق بابی از رضوان است.
در کوچکترین مسائل و مشکلات، در هر زمان ممکن سراسیمه رو به حرمش روان می شدم. آرزوهایم و دعاهایم را حتی کوچکترینشان مستجاب شدند و دست رد بر سینه ام نخورد در این آستان.
هر چه خواستم، هر چه طلب کردم و یا اشاره نمودم عطا نمود. بذل عنایتی فزونی می نمود و توقعات من فزون تر.
.... حالا می بینم خود را در جایگاه (ثعلبه) که با دعای پیامبر ثروتی بر هم زد و هرچه این مال و منال بیشتر می شد  فرصت نماز جمعه را هم از دست می داد و ارتباط او با پیامبر خدا(ص) به طور کلی قطع گردید.
مهربان بانو؛ تو می بینی بی وفایی مرا و هماره می گسترانی خان رحمتت را در برابرم. تو را به جان برادری که ندیدی و پر کشیدی در هجرش، رازی مشو بر این فاصله ای که میان دستهایم و ضریحت افتاده. مرا کفایت نمی کند اندک نظاره ای که هر صبح بر گنبد زردت می نمایم و سلامی که بر فراز یک پل بر تو نثار می کنم. هرچند زیباست صبح لحظهء خورشید در طلوع، روزی که با سلام به تو می شود شروع؛ اما اذنم ده تا گره بخورد انگشتهایم بر شبکه های ضریح مطهرت، آخر دلم هوای باران دارد. زیباترین خاطره هامان نگفتنی ست، تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی است، باران میان مرمر آیینه دیدنیست این صحنه در برابر آیینه دیدنیست. مرغ خیال سمت حریمت پریده است، یعنی به اوج عشق همینجا رسیده است...
به خدا خواسته ای دگر ندارم. شاید برای همین سراغت را نمیگیرم، خب نامردمان چنین خصلتی دارند که وقتی کارشان بیافتد سراغت را می گیرند؛ اما به نامت سوگند فقط می خواهم ببینمت،‌ به من اجازه در اوج پر زدن می دهی؟

ضریح حضرت معصومه سلام الله علیها

پ.ن:
- بانو تمام کشور ما خاک زیر پات،‌ مردان شهر نوکر و زنها کنیزهات.
- عکاس: مهدی رضایی
- برگزیده مجله پارسی نامه در تاریخ چهارشنبه 17 اسفند 90.


نوشته شده در چهارشنبه 90/12/17ساعت 6:35 عصر توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

انتخابات رزمایش عظیمی است با حضور آحاد مردم ایران در جهت اعلام حمایت از نظام اسلامی و انقلابی که از بدو تولدش هرگز رهایش نکرده و یا حتی یک آن از او غافل نگردیده اند. انقلاب نیز در طول سی و سه سال حیاتش، تکیه گاه مردم بوده و در حساس ترین لحظات،‌ حتی جنگ تحمیلی و تحت سخت ترین فشارها؛ انتخابات مجلس و شورای شهر و ریاست جمهوری و خبرگان رهبری را برگزار نموده است.
برگزاری رفراندوم با مشارکت بالا را می توان ترجمانی از آیه شریفه «وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخیل ترهبون به عدو الله وعدوکم» دانست و به نوعی واکسینه کردن کشور در برابر هجمه های دشمنان و مخالفان و معاندان. انتخابات مجلس نهم، جزء و دنباله‌ی انتخابات‌های گذشته بود، اما انتخابات 12 اسفند را میتوان از چند جنبهء داخلی، منطقه ای و بین المللی دارای اهمیت ویژه تری دانست. زیرا اولین انتخابات برگزار شده پس از فتنه سال 1388 محسوب می شد و دوست و دشمن منتظر نتیجه بود.
از سوی دشمنان فشارهای فراوانی وارد می آورد تا از مقبولیت و محبوبیت این نظام بین ملتش و حتی ملتهای دیگر بکاهد. علی الخصوص از الگوپذیری بیداری اسلامی از انقلاب اسلامی جلوگیری کرده و مسیر آن انقلابها را از راه اسلامی منحرف نماید. در این زمینه نیز تمام تلاشش را به کار بست.
سناریوی ترور سفیر عربستان، ترور دانشمندان هسته ای و کشاندن پرونده هسته ای به شورای امنیت. تحریم های اقتصادی بانک ملی و مرکزی و نفتی؛ آشفته سازی بازار ارز و طلا و تحریم های تجاری. تبلیغات و هجمه رسانه ای به صورت گسترده علیه نظام و انقلاب و.... عده ای در داخل و خارج این تشویش را به وجود می آوردند که مردم نسبت به انتخابات دلسرد شوند و با ترفند های متفاوت قصد کمرنگ کردن حضور گسترده مردم را در صحنه داشتند و بر طبل جدایی مردم از نظام می کوبیدند. این هیاهوها نسبت به اکثر انتخاباتی که در طول عمر این انقلاب برگزار شده بی سابقه بود. شاید دلیلش را در ماجرای فتنه باید جست. چرا که استکبار امیدوار شده بود به عناصر و مهره هایش تا شاید دوباره بتواند به موفقیت هایی دست یازد و در تحلیلهایشان کاملا این قضیه مشخص بود.
در سویی دیگر دوستان ما در سراسر دنیا منتظر بودند ببیند ایران در این انتخابات چه خواهد کرد؟ و احساس نگرانی می کردند نسبت به تکیه گاهشان.
«شما بحمد اللَّه، الگو هستید براى تمام کشورهایى که هستند و مسلم بدانید که چشم همه کشورها- یعنى، مسلمانهاى کشورها و مستضعفان کشورها- به شما دوخته است.»
صحیفه امام، ج‌17، ص: 10
و مهمترین بخش، عامهء مردم جهانند و دولتهای نوپای بیدار شده که نظاره گرند بر تحرکات و عملکرد جمهوری اسلامی ایران تا ببینند آیا این کشور می تواند الگوی مناسبی برایشان باشید یا خیر.
نقش رهبری انقلاب در تک تک صحنه ها بسیار حساس و حیاتی بود. ایشان مدبرانه تمام این وقایع را بررسی، تحلیل و مدیریت نمودند. در همان اوج فتنه نیز فرمودند: « ان‌‌‌‌‌شاءاللَّه خواهید دید در انتخابات آینده - که حالا دو سه سال دیگر است - همین مردم با وجود همین بازیگرى‌‌‌‌‌اى که مخالفان و دشمنان و غافلان و بى‌‌‌‌‌خبران داخلى کردند، یک حضور مستحکمِ قوى‌‌‌‌‌اى در انتخابات خواهند داشت.»
پیش از انتخابات هم خاطرنشان کردند: «آن چیزی که از لطف الهی احساس می‌کنم و احتمال قوی می‌دهم، این است که ملت ایران در انتخابات روز جمعه، سیلی سخت‌تری به چهره استکبار خواهد زد.»
بسیاری از تحلیلگران این بیانات را پیشگویی های رهبر معظم انقلاب تلقی میکنند. اما می توان این سخنان و نمونه بیاناتی از این دست را از شناخت عمیق ایشان از مردم دانست، و نشان دادن حساسیت کار و به صحنه کشاندن مردم. مردم نیز با مشارکت گسترده شان جامه عمل به فرمایشات رهبر پوشانده و ندای هل من ناصرش را لبیک گفتند. دوباره حماسه سازه شده و مشت محکمی بر پیکره استکبار کوبیدند.
در رسانه های خارجی این قضیه بسیار ناباورانه و نامفهموم بود؛ که یعنی چه مردم به خاطر رهبر در انتخابات شرکت کرده اند؟ قابل درک نبود که ولایت فقیه چه تاثیری بر مردم دارد. این بخش همان نکته اصلی ماجراست که استکبار را سردرگم نمود و تمام بافته هایشان را پنبه کرد. اگر اندک کنکاشی در تحلیل ها و بررسی رسانه های ضد ایرانی کرده باشید متوجه می شوید هیچ کدامشان روی حرکت مردم بر محور ولایت فقیه کوچکترین حسابی باز نکرده بودند و تصور چنین واکنشی را از مردم نداشتند.
حضرت آیت الله خامنه ای صبح 12 اسفند پای صندوق رای ریزی فرمودند: «چون تهدیدهاى لفظى و زبانى علیه ملت ایران زیاد است، لذا ملت ایران در این دوره جایگاه حساسترى دارد و میتواند بهتر حرف بزند؛ حرف زدن با عمل. میدانید بهترین حرف زدنها، بهترین گفتنها، گفتن با عمل است. ملت میتواند عمل کند.»
و این گونه شد که هموطنان عزیزمان دست بر دست هم و پشت به پشت ایستادند و سبابه هایشان را در چشم دشمنان فرو کردند. این روزها دستپاچگی و سردرگمی سران استکبار از سیلی سخت ملت ایران گواه این مدعا است. اولین تاثیرش نیز در حذف گزینه جنگ از روی میزی بود که مدام گزینه هایش را به رخمان می کشیدند. این انتخابات نشان داد قدرت پوشالی استکبار خونخوار جهانی را. و دوباره سرنوشت میهن به سرانگشتان رنگین ملتش رقم خورد و مهر تاییدی شد بر تمامیت نظام اسلامی.

انتخابات جمهوری اسلامی ایران+Elections in Iran

و حسن ختام عرایض از صحیفه امام، ج2، ص235:
تمام آزادیخواهان باید با روشن‌بینى و روشنگرى، راه سیلى زدن بر گونه ابرقدرتها و قدرتها، خصوصاً امریکا را بر مردم سیلى خورده کشورهاى مظلوم اسلامى و جهان سوم ترسیم کنند. من با اطمینان مى‌گویم: اسلام، ابرقدرتها را به خاک مذلت مى‌نشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکى پس از دیگرى برطرف و سنگرهاى کلیدى جهان را فتح خواهد کرد.


مهدی رضایی
16 اسفند 1390


نوشته شده در سه شنبه 90/12/16ساعت 11:2 عصر توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

پایان شمارش آرا در قم؛ لاریجانی در صدر قرار گرفت.

علی اردشیر لاریجانی نماینده قم شد

 پس از شمارش آرای صندوق‌های حوزه انتخابیه استان قم، علی لاریجانی، حجت‌الاسلام آشتیانی و احمد امیرآبادی به ترتیب بیشترین آرای مردم را به خود اختصاص دادند. همچنین حجت‌الاسلام مجتبی ذوالنور و حجت‌الاسلام علی بنایی در جایگاه بعدی قرار گرفتند. علی لاریجانی برای دومین بار از حوزه انتخابیه قم راهی مجلس شد، محمدرضا آشتیانی برای سومین بار و احمد امیرآبادی نیز برای نخستین بار توانستند کرسی‌های مجلس را از آن خود کنند. حجت‌الاسلام علی بنایی نماینده دو دوره پیشین مردم قم در مجلس شورای اسلامی از رفتن به مجلس باز ماند.
با شمارش آرا‌ی ماخوذه در حوزه انتخابیه استان قم تکلیف نمایندگان این استان مشخص شد.
 
علی اردشیر لاریجانی با کسب 270هزار و 382 رأی، رضا آشتیانی عراقی با کسب 164هزار و 219 رأی و احمد امیرآبادی فراهانی با کسب 147 هزار و 765 رأی از مجموع .414865

نوشته شده در شنبه 90/12/13ساعت 12:3 عصر توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

آنقدر حماسهء‌ حضورت پر شکوه است که نمی دانم چه بگویم. از کجایش بگویم. چگونه توصیفش کنم؟

هر حوزهء‌ انتخابیه ای که گذر کردم شلوغ بود و پر ازدحام. آمده بودند مشارکت کنند و رقم بزنند پیر و جوان،‌ زن و مرد سرنوشت میهن را به دست خویشتن. دوش به دوش هم ایستاده بودند تا اینبار نیز چون گذشته صفحه ای دیگر از صفحات انقلاب را پر کنند از اثرات انگشتشان که به یادگار بماند و مدرکی باشد برای همه گان،‌ دوستان و دشمنان و شاید آینده گان که ما بودیم در صحنه و سنگر را رها نکردیم.

نوجوانی آمده بود برای رای ریزی اما یک ماه اختلاف داشت سنش، بغضناک التماس می کرد. همچون نوجوانان روزهای جنگ.
کودکان صف کشیده بودند فقط برای اینکه انگشت سبابه شان را رنگی کنند و به رخ یکدیگر بکشند که ما نیز آمدیم.
پیرمردها و پیرزن ها که به سختی بر روی پایشان ایستاده بودند نیز در صفهای طویل به خط شده بودند.
جوانان پر شورتر از همه آمده بودند. صمیمیت و نشاط ویِژه ای به انتخابات بخشیده بودند.(آخر صف کیه؟ به ما هم میرسه؟ / بازم ساندیسه یا کیک هم همراش هست؟ / جناب سروان کمکم کن من رای نمیدم منو به زور آوردن و...) با شوخی هایشان فضا را گرم کرده بودند. یکی از رای اولی ها تا نوبتش رسید رفت آخر صف ایستاد تا دوباره حس کند لذت حضور را.

از کدام گوشه بگویم؟ واِژه ها کم می آورند. از کجای این دموکراسی پرشکوه اسلامی برایت تعریف آورم که خود دیده ای.

هم صدای هم امروز با انگشت هایمان فریاد کشیدیم که ما 100 درصدیم و پای آرمانهایمان تا آخرین نفس ایستاده ایم.

ما 100 درصدیم we are 100%

پ.ن:
- استفاده از این تصویر بدون درج منبع اصلی(گاهنامه) شرعا و قانونا مجاز است. تقدیم به تو به پاس حضورت.
- غرور ملی دارد خفه ام میکند. :دی
- برگزیده مجله پارسی نامه در تاریخ جمعه 12 اسفند 90.


نوشته شده در جمعه 90/12/12ساعت 7:57 عصر توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

99 درصد < یک درصد.

جنبش 99درصد

تازگی ها این جمله را زیاد می شنوید که می گویند: جنبش 99درصدی . یا 99 درصد ثروت در اختیار 1 درصد و 1در صد از ثروت در اختیار 99 درصد. یا همان جنبش فتح وال استریت. این حرکت ها مال ینگه دنیا و در کل آنسوی مرزهای ما می شود تا عموم مردم جامعه غربی ثروتشان و هویتشان را از اندک کسانی که مسلط شده اند بر جان و مالشان باز ستانند.

جنبش 99درصد آمریکا

اینبار می خواهم معادله را جور دیگری بیان کنم. رقم ها همان است اما طرفینش تفاوت دارد.

هفت، هشت میلیارد ، تقریبا همین تعداد اند افرادی که در این کره خاکی زندگی می کنند و  هفتاد و چند میلیون نفر از این جمعیت در کشور ما زندگی می کنند.
از نظر جمعیت و وسعت سرزمینی، ایران یک درصد کره زمین است.

این یک درصد من و تو هستیم که در وضع کنونی الگو شده ایم برای 99 درصد دیگر تا بتوانند جایگاهشان را بشناسند و بازیابند آنچه را از چنگش در آورده اند. به دنبال احقاق حقوق خویش اند. رصد می کنند ببینند آیا این (یک درصدی ها) الگوی مناسبی می توانند برایش باشند یا نه و می توان تحولات خاورمیانه و تاثیرات جهانی را و تبلیغات گسترده را بر ضدمان دلیل این مدعا دانست.

جنبش 99درصد

این 99درصد امروز تاثیر می پذیرد از ما. می خواهند ببیند ما چگونه بر روی پای خود ایستاده ایم تا او نیز تأسی نماید و جنبش کند تا خود را رها کنند از استکبار و ظلم.

یقین بدان امروز چشمها به نقطه ایست که تو ایستاده ای. و دلیل اینهمه تبلیغات بر ضد ما و اینکه می گویند رای ندهید و... همین است. چرا بر علیه انتخابات دیگران چنین تبلیغات سوء و متضادی با چنین وسعتی نمی بینیم؟

جنبش 99درصد

«این انتخابات، عزیزان من! براى دشمنان شما یک زلزله‏ى سیاسى بود؛ براى دوستان شما در اکناف عالم یک جشن واقعى بود؛ یک جشن تاریخى بود. در سى سالگى انقلاب این جور مردم بیایند نسبت به این نظام و این انقلاب و آن امام بزرگوار اظهار وفادارى کنند! این یک جنبش عمومى و مردمى بود براى تجدید پیمان با امام و با شهدا؛ و براى نظام جمهورى اسلامى یک نَفَس تازه کردن، یک حرکت از نو، یک فرصت بزرگ. این انتخابات، مردمسالارى دینى را به رخ همه‏ى مردم عالم کشید.» بیانات رهبر معظم انقلاب 88/3/29

آری. می خواهند نگذارند ما الگوی جهان شویم. به خوبی می توان از تلخ کردن خاطره مشارکت 85 درصدی سال 88 این را حس کرد.

پ.ن:
- امروز 12 اسفند است و نوبت توست تا نقشت را به خوبی ایفا کنی. سنگرت را خالی مگذار.
- در حمایت از جنبش اینترنتی حضور آگاهانه.
- برگزیده مجله پارسی نامه در تاریخ جمعه 12 اسفند 90.


نوشته شده در جمعه 90/12/12ساعت 2:19 صبح توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

 

نام: مدفعان کربلا – DEFENDERS OF KARBALA
نوع: بازی رایانه ای
معرفی:
رژیم صهیونیستی و آمریکا که همیشه وجود شیعیان را برای تحقق اهداف پلید خودشان یک مشکل بزرگ می دانند، سالهاست با سرمایه گذاریهای هنگفت برا اختلافات بین مسلمانان دنیا و تعرض به مقدسات مسلمانان تلاش می کنند.

حالا بعد از طراحی نقشه برای فجایعی مانند انفجار در سامرا و... به این نتیجه رسیده اند که باید به یکی از مهمترین مراکز مقدس مسلمانان حمله کنند و به بهانه حضور تروریستها در کربلا این محل را تخریب کنند. با این تفکر که پس از چندماه درگیری و بعد، آرامتر شدن مردم، همه چیز از یاد مسلمانان خواهد رفت و بدین ترتیب یکی از عوامل قدرت گرفتن شیعیان،از سر راه امریکا و اسرائیل حذف خواهد شد و آنها می توانند راحت تر به چپاول منابع نفتی و انرژی خاورمیانه بپردازند!

در پی خبر و اطلاع نیروهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران از این ماجرا یک پرونده نظامی محرمانه افشا می شود و...

این بازی توسط بنیاد فرهنگی روایت(موسسه رسانه) و برای رده سنی 12+ طراحی و تولید گردیده است.

مشخصات سیستم:

intel p4 2.8 GHz or AMD Athlon 2800
GeForce 7300GT/ATI radeon x1300
1024 MB Ram
4 GB Hard Drive Space
DirectX 9.0c (nov 08)
DVD – rom Drive – 8x
Windows XP or seven 7

مدافعان کربلا


نوشته شده در جمعه 90/12/12ساعت 1:5 صبح توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

دلم را با غمت انسی ست انگار، عادت کرده اند با هم، به غیر از هم نمیخواهند یاری را، چه گرم است جمعشان با هم.

چه خوش باشد نباشد هیچ دردی غیر از درد هجرانت. چرا که مرحمش باشد نظر بر عمق چشمانت.

فراقت کرده بی تابم. زبس که ناله سر کردم، مرا مردم رها کردند در بیت احزانم.

تو که بودت حیاتی بود، نبودت گشته یک عادت؟ شاید ترک عادتش سخت و ممکن نیست به این راحت.

مشو راضی به غیبت ها که ما را درد بسیارست. بیا آخر که ما را با ظهورت کار بسیار است.

بیا؛ نامردمان گویند افسانه هستی و افسون. دروغان را تو رسوا کن که یاران گشته اند محزون.

اگر گوید کسی با یک گل تنها، بهاری نیست. شکوفا شو، گل نرگس به تنهایی بهارانیست.

گل نرگس

بیا ای مهربان یارا غمت آخر کشد ما را. دگر بی صاحبی سخت است دنیا را.

پ.ن:
- اللهم عجل لولیک الفرج. برای ظهور دعا کنید که صلاح کار ما در دعا برای ظهوره.
- اولین باره که به اصطلاح شعر!! گفتم. اگه تو این باره کمکم کنید ممنون میشم.
- برگزیده مجله پارسی نامه در تاریخ پنج شنبه 11 اسفند 90.


نوشته شده در پنج شنبه 90/12/11ساعت 4:7 عصر توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

واِژه ای در وبلاگ ها و سایت ها انتشار یافته و بنر می زنند و لوگو می چسبانند و عکس منتشر می کنند با عنوان:(زرسالاران)

زرسالاران

در پس این فعالیت ها دست های مشکوکی دیده می شود. اما تعجب ما از این است که یک عده از دوستان ارزشی و مقید دیگر چرا؟؟؟

مگر به یاد ندارید بیانات رهبر معظم انقلاب را در نمازجمعه؟

«بنده اینجا در منبر نماز جمعه، در خطبه‏اى که در حکم نماز است، حقایق را باید بیان بکنم. هر دو طرف در این عیب متأسفانه مشترک بودند. از یک طرف صریحترین اهانتها به رئیس جمهورِ قانونى کشور شد. حتى از دو سه ماه قبل از مناظرات هم این سخنرانى‏ها را براى من مى‏آوردند و من میدیدم یا گاهى مى‏شنیدم؛ تهمتهائى زدند، حرفهائى گفتند؛ به کى؟ به کسى که رئیس جمهور قانونى کشور است،...

آقاى هاشمى را همه میشناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیتهاى بعد از انقلاب نیست؛ من از سال 1336 - یعنى 52 سال قبل - ایشان را از نزدیک میشناسم. آقاى هاشمى از اصلى‏ترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزین جدى و پیگیرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پیروزى انقلاب از مؤثرترین شخصیتهاى جمهورى اسلامى در کنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در کنار رهبرى تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب میکرد و به مبارزین میداد. اینها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیتهاى زیادى داشت: هشت سال رئیس جمهور بود؛ قبلش رئیس مجلس بود؛ بعد مسئولیتهاى دیگرى داشت. در طول این مدت هیچ موردى را سراغ نداریم که ایشان براى خودش از انقلاب یک اندوخته‏اى درست کرده باشد. اینها یک حقایقى است؛ اینها را باید دانست. در حساسترین مقاطع ایشان در خدمت انقلاب و نظام بوده.
 من البته در موارد متعددى با آقاى هاشمى اختلاف‏نظر داریم، که طبیعى هم هست؛ ولى مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگرى فکر کنند. البته بین ایشان و بین آقاى رئیس جمهور از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلاف‏نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمینه‏ى مسائل خارجى اختلاف‏نظر دارند، هم در زمینه‏ى نحوه‏ى اجراى عدالت اجتماعى اختلاف‏نظر دارند، هم در برخى مسائل فرهنگى اختلاف‏نظر دارند؛ و نظر آقاى رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است»

آیا این عمل مغایر جمله حضرت امام خامنه ای مبنی بر (جذب حداکثری و دفع حداقلی) نیست؟

هر گونه تخریب شخصیتی عملی شنیع و نادرست است و از تمامی دوستان تقاضا دارم بیشتر تامل کنند در اعمال و رفتارهایشان که این گونه کارها به هیچ وجه به سود نظام و حکومت و ملت نیست.


نوشته شده در پنج شنبه 90/12/11ساعت 2:14 صبح توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

تیک تاک تند ثانیه ها سکوت فضا را شکسته اند. ساعت 2بامداد را نشان می دهد. خواب از سر پریده است. خاطرات به نوبت و بی اراده مرور می شوند بر پردهء‌ پلک های بسته ام.
تلخ و شیرین، خوب و بد، سکانس به سکانس و فریم به فریم می گذرند از نظرم و مرا به تامل وا می دارد بر احوالات گذشته،‌ کمی به خودم می آیم و متوجه می شوم چقدر از خود بی خود شده ام. انحراف یافته ام از راهی که برای آینده ام در نظر داشتم و گویی کبک گونه سر بر برف برده و بی خبر از همه جا غرق شده ام در خویشتن و بی راهه رفته ام از اصول و صراط مستقیمی که سرلوحه و نقشه راه خویش قرار داده بودم. وای بر من...
عمیقتر می شوم تا بیابم کجا خشت اول را کج نهادم و اینگونه به کج راهه رفته ام و تا این حد بدنبال سراب ها از پی هم دویده و به هیچ رسیده ام و غیر از هیچ،‌ دیگر هیچ نیافتم. بازبینی می کنم و نقطه به نقطه به گذشته می نگرم. تا ببینم کجا از جاده جا مانده و کی از قافله رها شده ام.
با کاروان همراه بودیم. با مسائل ریز و درشت اما خوش و خرم مسیر انقلابمان را می پیمودیم. طوفانی در گرفت شد. کاروانیان می گفتند این طوفان فتنه است مراقب باشید عقب نمانید یا گم نشوید. از راه باز تایستید که غبار فتنه گمراهتان نکند، ایستادنمان همان و جا ماندن همانا. غبار فتنه فضا را پر کرده بود و گرد و غبار چشمها را کم سو نمود.
کمی که پیشرفتم کاروان سالار را یافتم در حالی که علم بر دست داشت و منتظر، با روی گشاده استقبالمان نمود و گفت:
«همه ‏ى کسانى که به این چهار نامزد رأى دادند، مأجورند؛ ان‏شاءاللَّه اجر الهى دارند. همه‏شان در درون جبهه‏ ى انقلابند، متعلق به نظامند؛ اگر با قصد قربت رأى داده باشند، عبادت هم کرده ‏اند. خط انقلاب، چهل میلیون رأى دارد؛ نه بیست و چهار و نیم میلیون که رأى به رئیس جمهور منتخب است. چهل میلیون به خط انقلاب رأى دادند.»بیانات رهبر معظم انقلاب در نمازجمعه تهران 88
هدایتگری کرد که مبادا کسی جزو ظالین باشد. چه خوش راهبری کردمان و از طوفان حوادث و تلاطم امواج سهمگینش عبورمان داد.
دلسوز است و غمخوار.

این ایام گردبادها دوباره پا گرفته اند و دور و برمان را احاطه کرده.
عده ای در راس کاروان پیش می روند و یقین دارند از بازماندگان و عقب افتادگان نیستند و نگرانیشان از این است که عده زیادی جا مانده اند و کند حرکت می کنند. به گمانشان در زمرهء سابقونند. اما به خطا رفته اند واقعیت آنست که چهار نعل می تازند و پیش به سوی نا کجا آباد می روند.
کاروانیان نگران شده اند. چرا که عده ای دوباره جدا گردیده اند از جمع و به تاخت می روند.
اگر سخنان کاروانسالارمان را خوب به یاد آورند و بدان عمل کنند. باز خواهند گشت و همراه خواهند شد در مسیر مستقیم و صحیح.

«اما خطاب دوم من، خطاب به سیاسیون و نامزدها و گردانندگان احزاب و جریانات است. من میخواهم عرض کنم به این حضرات، که امروز یک لحظه‏ى حساس تاریخى براى کشور است؛ نگاه کنید به وضع دنیا، نگاه کنید به وضع خاورمیانه، نگاه کنید به وضع اقتصادى عالم، نگاه کنید به مسائل کشورهاى همسایه‏ى ما مثل عراق، مثل افغانستان، مثل پاکستان. ما در نقطه‏ى حساسى از تاریخ قرار گرفته‏ایم. همه‏ى ما وظیفه داریم که در این مرحله‏ى تاریخى هوشیار باشیم، دقیق باشیم، مواظب باشیم اشتباه نکنیم.» بیانات رهبر معظم انقلاب در نمازجمعه تهران 88

«آن کسانى که به یک نحوى یک نوع مرجعیتى در افکار مردم دارند؛ از این سیاسیون و رؤساى احزاب و کارگردانان جریانات سیاسى، و یک عده‏اى از اینها حرف‏شنوى دارند، اینها خیلى باید مراقب رفتار خودشان باشند؛ خیلى باید مراقب گفتار خودشان باشند. اگر آنها کمى افراطی‏گرى کنند، دامنه‏ ى این افراطی‏گرى در بدنه‏ ى مردم به جاهاى بسیار حساس و خطرناکى خواهد رسید که گاهى خود آنها دیگر نمیتوانند آن را جمع کنند، که ما نمونه‏ هایش را دیده ‏ایم. افراط وقتى در جامعه به وجود آمد، هر حرکت افراطى به افراطى‏گرى دیگران دامن میزند»بیانات رهبر معظم انقلاب در نمازجمعه تهران 88

جذب حداکثری و دفع حداقلی

«من هیچ اعتقادى ندارم به دفع؛ من گفتم در نماز جمعه؛ اعتقاد من به جذب حداکثرى و دفع حداقلى است؛»

تامل در گذشته، چراغ راهی ست برای آینده. امیدوارم در مسیر درست گام بردارم و به دیگران نیز توصیه می کنم به راه اصلی باز گردند که عاقبت افراط و تفریط، انحراف است. مراقبت کنند، مبادا از این سو یا آنسوی بام بیافتند.

پ.ن:
- تعریف ناصحیح از کاندیدای مورد نظرمان نیز نوعی تخریب است.
- برگزیده مجله پارسی نامه در تاریخ پنج شنبه 11 اسفند 90.


نوشته شده در پنج شنبه 90/12/11ساعت 1:55 صبح توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >