سفارش تبلیغ
صبا ویژن


« هوالاوّل »

رهبر معظم انقلاب در جمع روحانیون و علمای بجنورد به مسئله حجاب و عفاف اشاره کرده و بر لزوم کار فرهنگی تاکید نمودند. پس از بیانات معظم له برخی رسانه ها و شخصیت های حامی دولت مطالبی انتشار داده اند، مبنی بر اینکه عملکرد دولت در سالهای گذشته و سخنان دکتر احمدی نژاد در رابطه به مسئله حجاب و عفاف همسو با دیدگاه مقام معظم رهبری بوده و منافاتی با یکدیگر ندارد. و در ادامه به منتقدان سیاستهای حجاب و عفاف دولت حمله کرده و ایشانرا مورد هجمه قرار داده اند، که چرا به دولتی که نگرشش در مسئله حجاب با رهبر انقلاب همسو و یکسان است، انتقاد کرده و بر ضد آن سخن گفته اید؟!

بیانات مقام معظم رهبری در جمع روحانیون و علمای بجنورد 19 مهرماه 1391:
«من سفارش میکنم که کانونهاى فرهنگى - هنرى مساجد را فراموش نکنید؛ البته با همکارى بسیج. بد است که بین روحانى مسجد و بسیج مسجد، اختلاف به وجود بیاید. نه، با همکارى بسیج، این کانونهاى فرهنگى - هنرى مساجد را مؤثر کنید، برایش کار کنید. بنشینید فکر کنید، مطالعه کنید و سخنى که متناسب با نیاز آن جوانى است که آنجا حضور پیدا میکند، فراهم کنید. مطالعه کنید. کتابهائى وجود دارد که میشود از این کتابها استفاده کرد. کتابهائى هست؛ بروید بپرسید، تحقیق کنید از کسانى که اهلش هستند. خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهاى فرهنگى - هنرى بروید و پذیراى جوانها باشید. با روى خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده‌اى داشته باشد؛ داشته باشد. بعضى از همینهائى که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهمان‌نواز، هم بقیه‌ى آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ى به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمى‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟».
ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.»

پاسخ رئیس جمهور در مجلس شورای اسلامی به نمایندگان در رابطه به مسئله حجاب و عفاف 24 اسفند 1390:

«کار فرهنگی با بگیر و ببند نمی‌شود، آیا این سخن بد است، اینقدر به دخترها و پسرها گیر سه پیچ ندهیم. این‌ها فرزندان خودمان هستند،‌باید به این جوان‌ها احترام گذاشت. همین‌ها بودند که در دوران دفاع مقدس جنگ را اداره کردند.
حالا اینجا یک شوخی هم با هم بکنیم. این‌که در مناسبت‌هایی مانند 22 بهمن از همه تیپ آدم‌ها جلوی دور بین نمایش دهیم، اما وقتی این مناسبت‌ها گذشت با همین افراد برخورد می‌کنیم، تناقض است.
کدام یک از ما گناه نکرده‌ایم،‌ گناه بد است، اما چه کسی با من و شما برخورد کرده است؟ این درست نیست، چراکه اگر با من و شما برخورد نشود ، این به ذهن متبادر می‌شود که "واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند"»

شاید در ظاهر شباهت هایی در هر دو سخن مشاهده کنیم اما اجازه دهید در اینجا به چند مورد از دیدگاه ها و عملکرد دولت اشاره نماییم تا بدانیم براستی آیا حق با دولتمردان بوده و اشخاصی چون آیت الله خاتمی، آیت الله علم الهدی و دیگر بزرگان و دلسوزان نظام بی مورد نسبت به دولت لب به انتقاد گشوده اند و دکتر احمدی نژاد در راستای فرمایشات رهبر معظم انقلاب مبنی بر ضرورت کار فرهنگی در مسئله حجاب و عفاف گام بر می دارد؟ یا خیر.

حامیان دولت سخنان رهبری و رئیس جمهور را یکسان و همسو دانسته و به منزله تاکید بر فرهنگ سازی و ضرورت کار فرهنگی می دانند و در آن هیچ شکی نیست که میبایست با مردمی که متعلق به جامعه اسلامی مان هستند و بر اثر ناآگاهی رو به بدحجابی آورده اند، به صورت کاملا نرم و فرهنگی عمل نمود. این سخن تازه و نو نبوده و نیست بلکه تمام مراجع، علما، مسئولین دلسوز نظام و آحاد مردم معتقد به آرمانهای نظام بر این نکته تاکید داشته و دارند.

چنانچه دکتر احمدی نژاد تاکنون چنین رویکردی داشته و ضرورت کار فرهنگی را ارجح تر می داند بر برخورد نظامی و انتظامی، در سالهای اخیر چه عملکرد(فرهنگی) از خود نشان داده است؟ چه حرکتی در جهت گسترش حجاب و عفاف در جامعه به انجام رسانده؟

ذکر این نکته لازم است که شخص رییس جمهور، رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند و با این ترتیب آقای احمدی نژاد مسئول اصلی در خصوص فرهنگ سازی است. اما تاکنون شاهد فعالیتی در آن نبوده ایم.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت بازرگانی، سازمان صدا و سیما، نیروی انتظامی، سازمان ملی جوانان، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت امور اقتصادی و دارایی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی، مرکز امور زنان و خانواده، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، سازمان تربیت بدنی، شهرداری‌ها، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، سازمان بهزیستی، وزارت امور خارجه، وزارت کار و امور اجتماعی، مجلس شورای اسلامی، وزارت کشور، سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، قوه قضائیه، وزارت مسکن و شهرسازی، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، نیروی مقاومت بسیج و وزارت راه و ترابری نهادهایی هستند که طبق مصوبه شورای انقلاب فرهنگی، برای هر کدام از آنان وظایفی مشخص شده است. براستی دولت و زیرمجموعه های آن تا به امروز، کدامیک از بندهای این قانون را اجرایی نموده؟ قانونی که 26 دستگاه متولی آن است و تنها دستگاهی که به بخشی از وظیفه خود عمل می نماید نیروی انتظامی است که همان نیز مورد انتقاد شدید رئیس جمهور است.

براستی آیا می توان مسئله حجاب و عفاف صرفا وظیفه حوزه های علمیه دانست و از بار اجرایی آن شانه خالی کرد؟ همه در این امر وظیفه ای داریم. «کُلّکُم راعٍ و کُلّکُم مسئولٌ عن رعیّته» دولت نیز مسئولی است. با این اوصاف چه عذری برای انجام ندادن این مهم دارد؟ و چه پاسخی بر کوتاهی خود در این امر؟ چه بسا اگر دولتمردان ذره ای به این حرکت فرهنگی اعتقاد داشتند، برخی از جوانان و نسل سومی های انقلاب، دچار لغزش نمی شدند و راه خود را باز می یافتند. اما دولت و شخص رئیس جمهور با بی توجهی های خود، موجبات برخورد انتظامی و خشن را با ایشان به وجود آورده است؟ و بر کسی پوشیده نیست که نیروی انتظامی نیز زیر نظر وزارت کشور و همین دولتی کار می کند که مخالف برخورد خشن و انتظامی است.

باید از رسانه های دولتی که این روزها جنجال به پا نموده اند و دلسوزان نظام را مورد هجمه خود قرار داده اند پرسید، با این اوصاف، با چه جرئتی قصد تحریف افکار عمومی را دارند؟ شاید در ظاهر کلام رهبر و رئیس جمهور یکسان باشد، اما در عمل دولت دهم به هیچ وجه عملکرد مطلوبی از خود نشان نداده و مراجع، علما، ملت حزب الله و دلسوزان نظام را آزرده خاطر نیز نموده است. سوای این مسئله، بعید می دانم "چند تار مو" و "عدم مسئولیت پذیری در امر حجاب و عفاف دولت" جناب دکتر را فراموش کرده باشید. آیا بازهم اصرار دارید که سخنان مقام معظم رهبری و دکتر احمدی نژاد از یک جنس است؟


نوشته شده در جمعه 91/7/28ساعت 5:47 عصر توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

 

فرزندان یعقوب چاره را در سفر به مصر دیدند و استمداد از عزیز مصر در حالی که بر فقر و قحطی دچار شده بودند و مصیبت فراگرفته بودشان.

خود را بدان دیار رساندند و چون بر او وارد شدند، گفتند:

قَالُواْ یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ

وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ

فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَآ

إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ  

اى عزیز، ما و خانواده ما را سختى و تنگى رسیده و سرمایه‏اى ناچیز آورده‏ایم، پس ما را پیمانه کامل ده و بر ما تصدّق کن، که همانا خداوند متصدقان را پاداش مى‏دهد.

  گفت: آیا مى‏دانید هنگامى که جاهل و نادان بودید با یوسف و برادرش چه کردید؟

گفتند: آیا راستى تو خود یوسفى؟ گفت: (آرى) من یوسفم و این هم برادر من است حقّا که خدا بر ما منّت نهاد (ما را از ذلّت به عزّت، از جدایى به وصل و از جهل به علم رسانید) زیرا که هر کس پروا پیشه کند و صبر نماید (به پاداش رسد که) همانا خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمى‏کند.

گفتند: به خدا سوگند که خداوند تو را بر ما برگزید و برترى داد و حقیقت این است که ما خطاکار بودیم.

گفت: امروز هیچ سرزنشى بر شما نیست، خداوند شما را مى‏آمرزد و او مهربانترین مهربانان است.

این پیراهن مرا ببرید و بر روى پدرم بیفکنید که بینا مى‏شود و همه خاندانتان را نزد من آورید.

و همین که کاروان (از مصر) جدا شد پدرشان (در کنعان) گفت: همانا من بوى یوسف مى‏شنوم اگر مرا به کم‏ عقلى نسبت ندهید.

و تو ای عزیز ما. یوسف زهرا. ما و خانواده ما را سختی و تنگی رسیده است و سرمایه ای نداریم که به پیشگاهت عرضه نمائیم. اما تو ما را پیمانه کامل ده و بر ما تصدق نما.

ما به خوبی واقفیم که در حقت چه ظلم ها که روا نداشتیم. ما نیز جاهل و نادانیم. خود را بر ما نمایان کن تا بشناسیم تو را و منور گردد دیدگانمان به نور معرفتت.

مگر خدا وعده نداده است که بر مستضعفین جهان منت می نهد و آنان را وارثان زمین خواهد گردانید؟

نمی رسد وعده ظهور تو آقا؟ لااقل بوی پیراهنت را به باد صبا بسپار که سوی ما آرد و خارج شویم از ظلمات جهل.

«آقا بیا تا که ز عطرت زنده گردد. یعقوب چشمی، که تو را چشم انتظار است.»

ما همواره از خدا میخواهیم، همانگونه که یوسف را به یعقوب رسانید، ما را نیز به تو برساند که چه سخت است این انتظار و چه طولانی ست این عطش.

تو نیز برای ظهورت نما دعا آقا.

 

 


نوشته شده در سه شنبه 91/5/31ساعت 2:23 صبح توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

بسیار اتفاق می افتد، غرق در اوهام خویش می شویم و غوطه ور در آمال و آرزوها. از این شاخه، به آن شاخه می پریم و تفکرات و مخیلات ذهنی را شخم می زنیم.
براستی چه اندازه این طراوشات مغزی را سمپاشی می کنیم؟
آیا آنها را هرس می کنیم و شاخ و برگهای زایدش را میچینیم و دور می ریزیم؟
آیا در این واکاوی ها، اصلاح رفتاری خود را مورد بازنگری قرار می دهیم؟
ایده های مثبت را آبیاری می کنیم؟
در این خلوتها که اختصاص دارد به خودمان و خود درونی مان، چه کسانی را میهمان میکنیم؟ آیا خدا پای ثابت تنهاییمان است و او را حاضر و ناظر می دانیم؟

مراقب افکارت باش

امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «ترسناکترین چیزی که از آنها بر شما خائفم دو چیز است:
1.پیروی از هوای نفس
2.آرزوهای طولانی، اما پیروی از هواهای نفسانی شما را از حق باز می دارد و آرزوهای طولانی آخرت را از یاد شما برد.»

اگر سررشته فکری را گرفته و دنبال نمودی، مراقب باش. مبادا دچار آرزوهای پرطول و دراز شوی و از حقیقت جدا شوی، که چه بسا انحطاط عقلی را در بر خواهد داشت.

پرسه در خیال می تواند انسان را متعالی نماید، یا نزول دهد و حتی به قهقرا فرو برد. و همین افکار سازنده ابعاد شخصیتی و انسانی است.

 

مراقب افکارت باش که گفتارت می شود.
مراقب گفتارت باش که رفتارت می شود.
مراقب رفتارت باش که عادتت می شود.
مراقب عادتت باش که شخصیتت می شود.
مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می شود.

یک از مهمترین مسائلی که شاید به ذهن اکثر ما انسانها خطور می کند، جاودانگی است، بر این باوریم که زنده خواهیم ماند و قبر ما را احاطه نخواهد کرد، هرچند اگر زباناً معترف به فانی بودنمان هستیم، اما در ناخودآگاه ذهنمان، چیزی قلقلکمان می دهد که تو زنده خواهی بود و ملک الموت را با تو کاری نیست.

اگر تو نیز دچار حیلت دنیا شده ای و اسیر خدعه هایش، این نصیحت حضرت علی علیه السلام را به خاطر سپار.

«بنده خدا باید از پروردگار خود بپرهیزد و خود را پند دهد و از معاصی و کردارهای زشت خود توبه کند و بر شهوات خود غلبه نماید و به خود وعده طول عمر ندهد زیرا مرگ او پنهان و پوشیده است و آرزوهای دنیائی فریبنده اند و شیطان همواره سعی در گمراه کردن او ، جلوه دادن معاصی در نظر اوست تا بر او تسلط یابد و انسان را در انتظار توبه نگه می دارد که آن را تاخیر اندازند و تا زمان فرا رسیدن مرگ از آن غفلت کند.»

گاهنوشت:
- از خداوند توفیق خدایی شدن افکار و خلوص نیات و توفیق توبه راستین را مئسلت مینمایم، و مدیریت حضرت ولیعصر(عج) را بر خلوتهایمان آرزو دارم. امید که از شیعیان راستین باشیم.


نوشته شده در پنج شنبه 91/4/1ساعت 12:47 صبح توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

بد حجابی

تصویر فوق یحتمل یک نقاشی بر دیوار مهدکودک یا پیش دبستانی و شاید دبستان ابتدایی باشد که متشکل از شخصیت های کارتونی محبوب در بین کودکان و خردسالان است. اگر اندک آشنایی نسبت به شخصیتهایی چون سیندرلا، سفید برفی، پری دریایی و... داشته باشید، این مسئله را درک نموده اید که یک معصومیت خاصی در اینها گنجانده شده است و اکثرا مورد بی مهری و دشمنی شخصیتهای منفی و پلید داستانها قرار گرفته اند. از این رو این شخصیت های مظلوم و بیگناه که دارای ظاهر آراسته و چهره ای زیبایی نیز می باشند، مورد علاقه مخاطبینشان و به طبع الگوی قرار میگیرد. هم از لحاظ رفتاری و گفتاری، و هم از منظر ظاهری که متشکل از لباس، تزئینات، آرایش و اندام است.

مسلما یک ایده و تفکری توسط طراحان این شخصیت های به کودکان منتقل می شود که قصد منحرف نمودن ذهن کودکانه فرزندانمان را دارد، به سمت اهدافی تعیین شده توسط شخصیت پردازان برنامه های تلوزیونی و عروسکهای باربی، که یکی از آنها ترویج فرهنگ برهنگی است. مسلما می خواهند توسط این قهرمانان کارتونی محبوب، به اهداف پلیدشان دست یازند و سوء‌ استفاده نمایند از عشق و علاقه فرزندان ما نسبت به شخصیت خوب و معصومانه برنامه های کودکانه. و باید اذعان نمود، به اکثر کودکانمان اینگونه القا شده است که می بایست اندامشان همچون این مدلها باشد(مدل باربی). کمترین آسیب آن سوء تغذیه است، مخصوصا در دختران. و می پذیرند که لباسشان لزوما نباید کاملا پوشیده باشد و حتی موهای سرشان. که اینها در آینده و در سنین بلوغ و نوجوانی در باورشان نهادینه خواهد شد و اصلاح رفتاریشان سخت تر خواهد بود.

حضرت علی(ع) می‌فرماید‌: «صفحه د‌ل کود‌ک همچون زمین مستعد‌ی است که هیچ گیاهی د‌ر آن نرویید‌ه و آماد‌ه هر نوع بذرافشانی است».

امام محمد‌ غزالی نیز د‌ر کیمیای سعاد‌ت چنین آورد‌ه است: «بد‌ان که کود‌ک امانتی است د‌ر د‌ست ماد‌ر و پد‌ر و آن د‌ل پاک وی چون گوهری است نفیس و نقش‌پذیر است چون موم و از همه نقشها خالی است. چون زمینی پاک است که هر تخم د‌ر وی بروید‌، اگر تخم خیرافکنی به سعاد‌ت د‌ین و د‌نیا برسد‌ و ماد‌ر و پد‌ر و استاد‌ د‌ر آن ثواب شریک باشند‌ و اگر برخلاف این باشد‌، بد‌بخت شود‌ و ایشان د‌ر هرچه بر وی رود‌ شریک باشند‌.»

با همه اینها، به جای خود، اما سخنم چیز دیگری است.

روی سخنم با شخص یا اشخاصی است که دست به چنین اقدامی زده و به اصطلاح مبارزه می کند با نمادهای مروج بی حجابی و بی عفتی در جامعه. این مسئله را میبایست بررسی نمود که آیا این حرکت موثر است یا خیر. از آنجایی که مخاطب چنین تصاویری کودکان و نوجوانان هستند. این پرسش مطرح می شود که سانسور این تصویر چه اندازه به کودکانمان بد بودن بیحجابی را می فهماند؟ آیا موثر است؟ جهت پاسخ به این سوال میبایست از نگاه کودکانه به این مسئله نگریست.

دختر بچه ای هر روز از کنار این تصاویر عبور می کند، به ناگاه متوجه مخدوش شدن تصویر شخصیتهای محبوب کارتونش اش می شود. که بخشی از اعضای بدنش سیاه رنگ شده و با خط کج و معوج در کنارش نوشته شده است «مرگ بر بدحجاب». این شخصیتهای دوست داشتنی برای کودکان خوب و سپید هستند، همواره مورد تهدید و ظلم ستم شخصیتهای منفی، بد و سیاه داستان قرار گرفته اند. و حال با مشاهده چنین عملی، ذهنیت مثبتی به عامل این کار متصور نخواهند شد و حتی ممکن است نسبت به تفکر آن شخص (که مبارزه با بدحجابی است)، موضع مخالف بگیرد. که صد در صد آسیب بیشتر خواهد شد.

نباید صورت مسئله را به کلی پاک کرده و فرصت سوزی نمود، بلکه از هر تهدید فرهنگی را به فرصت مبدل ساخت. برای مقابله با بی حجابی می شد از شاهزاده حجاب در پاریس الگو گرفت که به جای مخدوش نمودن تصاویر، عکسهای بی حجابی را با همان رنگ مشکی به صورت محجبه در می آورد.

سانسور تصاویر بی حجاب

شاهزاده حجاب

بی حجابی

شاید این یک مشت از خروارها مقابلهء‌ اشتباه به اصطلاح مسئولانه و دلسوزانه ما با مسئله حجاب و عفاف و در کل مقابله با فرهنگ منحط غربی باشد. و به جای مقابله نرم با جنگ نرم دشمن، جبهه سخت را برگزیده ایم و در اکثر موارد عقب نشسته و سنگرهایمان را ترک کرده ایم که امروزه وضعیت فرهنگی کشور اینچنین نابسامان گشته.

نمی توان در مواجهه با کودکان، نوجوانان و برخی از جوانان و بزرگسالان به صورت غیرفرهنگی با بی حجابی و بی عفتی و مصادیق آن مقابله نمود. بلکه نیازمند ایده و حرکت کاملا فرهنگی است، هرچند در مواردی نیز نیاز به برخورد انتظامی با مسئله احساس می شود، که محدود به حرکتهای طراحی شده و برنامه ریزی شده جهت ریشه کن نمودن حیا و عفاف توسط دشمنان در جامعه است. چه بصورت فردی باشد چه سازمانی.


نوشته شده در دوشنبه 91/3/29ساعت 4:13 عصر توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

در این مطلب دیدگاه کاربران محترم پارسی بلاگ در رابطه با حجاب آورده شده است که حاوی جملات زیبایی است در رابطه با چادر و حجاب و عفاف.

- حجاب نه فقط حجاب است!!
- چادر نمادی است برای نه گفتن به جلوه دار شدن برای نامحرم
منتظربیداری

- حجاب در اصل برای حفاظت از روح انسانها و سلامت روح آدمی مقرر گردیده است.حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ(سوره مبارکه احزاب-آیه 53)
- در موضوع حجاب هدف اصلی اینست که محیط مرد و زن بصورت کامل از یکدیگر جداسازی شود بصورتی که بتوانند در محیط جامعه خویش به کار و تلاش بپردازند.
- از میزان پایبندی اشخاص به عفت و حجابشان میتوان به خردمندی و فهمشان پی برد، این دو رابطه مستقیم با یکدیگر دارند. همانطور که حضرت علی(علیه السلام) فرموده اند اساس خرد،عفاف است (میزان الحکمه جلد 8)
- فرق بین حجاب و عفاف اینست که حجاب بیشتر در برگیرنده شکل و نمای ظاهری است اما عفاف ابعاد درونی و باطنی انسان را دربرمیگیرد.
- همیشه پیشگیری بهتر از درمان است،حجاب در عمل بمانند واکسینه شدن انسان در برابر بیماریهاست و حجاب درواقع بهترین پیشگیری از وقوع بیماریهای اجتماعی و نگاه های آلوده است.وقتی تمامی خوبیها از عفاف، حجاب و پاکدامنی سرچشمه میگیرد چرا خود و فرزندانمان را در برابر نگاه های آلوده واکسینه نکنیم ؟ شایگان♥®♥
- حجـــاب روح، حیـــــاست... زندگی کاروانی
- حجاب نماد فاطمه (س) است. محمد تقی خوش خواهش
- حجاب میوه ی شناخته. کسی که شناخت خودشو نسبت به خودش و خداش بالا ببره، یقینا با جون و دل حجاب رو انتخاب میکنه. چون حجاب راه رسیدن به بندگیه.
- کسی که حجاب رو رعایت میکنه دو پاداش داره:1.اجر حجاب 2. اجر ترویج حجاب *نسیم*
- من تا قبل از قبولی در دانشگاه مانتویی بودم...ولی یه چیزهایی رو رعایت میکردم...مثلا حتما مقنعه سر میکردم...و موهامو می پوشوندم...تقریبا 5 ساله پیش. بعد از قبولی در دانشگاه (حرف دلمو بزنم) راستش دیگه روم نشد با مانتو برم بیرون از خدا خجالت کشیدم...واقعا خجالت کشیدم...از همون روز یعنی روز ثبت نام، چادر سر کردم...و جالب اینجا بود که توی دانشگاه جزء شاگرد های اول هم شدم...و این لطفو از توکل به خدا و حجاب دارم...
- به نظر من هر کسی که توی زندگیش یه چیزهایی رو هر چند کوچک رعایت کنه بالاخره هدایت میشه...باید این فرصتو به دوستانی که حجابشون مناسب نیست بدیم...نباید فقط انتقادی بحرفیم... اظهرالمن الشمس
- من چادرم را دوست دارم، و آن را حفاظ گل سرخ در برابر دست های نامحرمان می دانم.
- آرامش و وجدان راحتم. * صبا *
- حجاب نمایانگر ارزش و بهای معنوی وجود است. ارزش بیشتر باعث ایجاد حفاظ محکم تر است همچون دفینه ای که هر قدر پر بها تر باشد ادوات پیچیده تری برای حراست از آن ایجاد میکنند و گرنه بی ارزشها را بدون حفاظ در هرجایی رها می سازند. بهترین هابرا&
- چادر تکه پارچه ای که گاوصندوقی مستحکم است....استحکامش را وقتی گرفت که از بچگی خیمه عزای امام حسین را با ان بر پا کردیم. گمنام آشنا
- او به سیاهی چادرم خندید و من در دل به سیاهی فکرش! هاله
- به ما می گویند شما به این چادر عادت دارید که گرما را احساس نمیکنید نمیفهمند چادر ترنم عطر یاس در فضای غبار آلود دنیاست ،عطر حجاب خنکا و زیبایی به وجود هر دختر مینشاند که هیچ لاک و لوازم آرایش و لباس بدن نمایی نمیتواند با آن مقابله کند. توحیدی
- گرمت نیس چادر پوشیدی با این همه لباس رنگ تیره و اینا؟
گرم؟ راستش آتیش ِ جهنم خیلی گرم تره... 
- آن روزها میترسیدم که تو را گم کنم میان ِ این همه خانوم ِ چادری...اما اینروزها خیالم راحت است ک دخترم گم نمیشود میان ِ این همه خانوم ِ مانتوئی... خادمة الشهدا

- چادرم را کیپ نگه می دارم... خدیجه کبری کنار رسول بود و نگه داشت... زهرای مرضیه در هنگام خطابه فدک نگه داشت،کنار علی ماند و نگه داشت... زینب کبری هنگام"..شمر جالس علی صدره.." نگه داشت، هنگام سخن رانی داشت، کنار حسین بود و نگه داشت...
زهرا جان کمک کن امین این ارثیه ات باشیم. معصومه

- حجاب و عفاف برخلاف آنچه مشهور است موضوعی زنانه نیست و تعمیمش به آحاد جامعه تضمین کننده قوام و دوام ایمان اشخاص و سلامت اجتماع است. - امیر منصور معزی

- در آینه سیاهی چادرم خود نمایی می کند، آینه می خندد..من نیز به آینه.شاید در نگاه آینه تمسخر بود، شاید تحسین.نمی دانم! اما خنده من از رضایت بود.. می خندم، گرچه چادر گاهی محدودیت است.. اما محدودیتی شیرین را به برهنگی تلخ نخواهم فروخت.. برهنگی را چشم دیگران خوش می آید، اما مرا چکار به چشم دیگری؟! زیبایی من، لایق چشمان برتر است.. در آینه می خندم و سیاهی چادر را با افتخار به رخش می کشم ... گویی چشمان آینه هم لیاقت نداشت! - پروانگی
- چقدر خدا تو را دوست دارد... تو را پشت آن چادرت پنهان کرده است مبادا کسی چشمت بزند...
- چادر،نه!... جادر ... جای درّ ... من درّ وجودم را توی چادرم پنهان می کنم... جای درّ... من درّم و چادرم جادرّ.... - ساعت یک و نیم آن روز
- یکی از مصادیق حجاب و عفاف پوشش هست که چادر بعنوان برترین پوشش برای خانمها و برای اقایون هم پوشش مناسب مد نظر هست. از مصادیق دیگر حجاب و عفاف میشه به رفتار و گفتار فرد اشاره کرد. خانم یا آقائی که در جامعه و در برخورد با نامحرم حدود شرعی رو کاملا رعایت کنه، در طرز صحبتش، در نگاهش، در شنیدنش و... محجوب و عفیف شمرده میشه
- حجاب مختص خانمها نیست. هم خانم و هم اقا هر دو هم در پوشش هم در رفتار و گفتار و .... باید حجاب ها رو رعایت کنند... - *ابرار*
- حجاب امنیت من. رویای شبانه
گاهنوشت:
- حجاب یادگار فاطمیه است، امتداد زینبیه.
با نظرات ارزشمندتان در پر بارتر شدن امر ترویج حجاب و عفاف سهمی داشته باشید.
بروزرسانی ادامه خواهد داشت...

نوشته شده در جمعه 91/3/26ساعت 2:27 صبح توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

چندی است لیگ برتر فوتبال کشورمان به پایان رسیده است و تیم ها لیگ برتری در حال تمدید قرارداد برخی بازیکنان فصل گذشته شان، یا جذب بازیکنان جدید و یا اخراج مهره های ناکار آمد تیمهایشان هستند.

در این بین هر باشگاه می بایست بنابر بودجه ای که در دست دارد و یا می تواند به دست آورد، اقدام به خرید فوتبالیست کند. و به اندازه وسع مالی باشگاه و هیئت مدیره، بازیکن مورد نظر مربیان را جهت نیل به آرمان خویش در فصل جدید رقابتها جذب کند. حال این آرمان ممکن است کسب قهرمانی باشد یا کسب سهمیه آسیایی، یا حضور در میان تیم های صدر جدول و یا حتی برای سقوط نکردن.پس هدف، وسیله را تعیین می کند. حال در مدت فصل نقل و انتقالات، برخی تیم ها زودتر از سایرن دست به کار شده اند، چرا که تیم های متمول سریع عمل می کنند تا بازکنان مرقوب تر را برای تیم خود برگزینند، قبل از آنی که حریفان گوی سبقت را از آنان بربایند. در مرحله بعد، تیم های کم بضاعت تر وارد عرصه می شوند و الباقی بازیکنان را دستچین خواهند نمود.

در اینجا نکته ای قابل تامل است. بدون شک تیمهایی ثروتمند در حال حاضر بازیکنان گران قیمتی را خریداری نموده و یا در حال مذاکره و عقد قراردادهای چندصد میلیونی و میلیاردی با گزینه های مورد نظر خود هستند و به دلیل رقابت حساس باشگاه ها و بازیکن سالاری در کشور ما، از عقد قرار دادهای فراتر از سقف قانونی نیز فروگذار نیستند، چرا که اگر بخواهند طبق سقف قراردادها،  خرید نموده و یا با بازیکنان خویش تمدید نمایند، طرفی نمی بندند و نخواهند توانست یک تیم کهکشانی و متشکل از ستاره های فوتبالی تشکیل دهند. پس لازمه بستن یک تیم فوق ستاره، تخلف قانونی است، همانچیزی که در عملکرد باشگاهها شاهدیم. قابل توجه نیز آنست که در بسیاری موارد خود باشگاه داران بدان معترفند و اگر هم اذعان ننمایند، شواهد بسیاری برای اثبات این مدعا وجود دارد.

یک مسئله اساسی در این بین حائز اهمیت است، و آن اینکه اگر باشگاهی اقدام به پرداخت هزینه مورد توافق با بازیکنان را دارد، حتی اگر بیشتر از سقف تعیین شده مالی باشد. مستلزم این است که سرمایه هنگفتی در خزینه اش داشته باشد و اگر یک پشتوانه عظیم مالی نداشته باشد، هرگز نخواهد توانست دست به چنین خریدهای سرسام آور بزند. با توجه به این تعاریف، خرید بازیکن گران قیمت باید یک نتیجه و سود آوری برای باشگاه نیز داشته باشد. آیا این پولهای سرسام آور هزینه شده، به باشگاه باز خواهد گشت؟ آیا سودی از این تجارت میلیاردی نصیب باشگاه و باشگاه داران خواهد شد؟ آیا خرید و فروشها و نقل و انتقالات بازیکنان و کسب نتایج مطلوب در فوتبال، ارزش این همه هزینه کرد را دارد؟

حال با این اوصاف، آیا تیم ها سود می کنند یا زیان؟ باشگاهی که بیش از 20 میلیارد هزینه می کند برای یک سال فوتبالی خود، نمی بایست سودی فراتر از این مقدار به دست آورد؟

قدر مسلم اگر تیمی نتواند حداقل هزینه های خود را به دست آورد دچار خسارت شده است و ادامه کار در این عرصه را عقل سلیم تایید نمی نماید. دقیقا همانچیزی که در سالهای گذشته برخی تیم ها دچار آن شدند و در آخر به لیگ پایین سقوط نموده و تمام بازیکنان گران قیمت خود را به فروش گذاشتند. با توجه به این نکته، پس تیم های دیگر سود آوری خوبی دارند که هر سال ده ها میلیارد صرف خرید و فروش بازیکنان می کنند. آیا غیر از این است؟

دقیقا غیر از این است. باشگاه های متضرر اگر ورشکسته شدند، به دلیل خصوصی بودنشان بود.
رقابت در لیگ ایران هیچگونه سود آوری برای باشگاه ها و باشگاه داران نداشته و کسب در آمد در فوتبال داخلی مان، واژه ای غریب است که مدیران باشگاه ها و هیئتهای مدیره شان با آن بیگانه اند.
پس این همه ثروت را از کجا می آورند؟ چرا این پول ها تمامی ندارد؟ آیا به کر متصلند؟ این منبع بی پایان کجاست؟

این سوال، دقیقا همان چیزی است که بسیاری از ما می دانیم پاسخش را و ذره ای بدان اعتنا نداریم. می دانیم چگونه تامین می شود و اهمیتی بدان نمی دهیم. آری، دولت. و نه دولت، بلکه ثروت ملی، سرمایه عمومی و همان بیت المال. بیت المالی که متعلق به من است، متلعق به توست، متعلق به تمامی مردم ایران است، عده ای بی توجه به آن شده اند و ریخت و پاش می کنند و حیف میل می نمایند آنرا و شب با خیالی آسوده و بدون عذاب وجدان سر به بالش می گذارند.

قصدم از بیان این مطالب تعطیل نمودن فوتبال نیست، منطقی است که برای سرگرم کردن جوانان به این ورزشها و رقابت ها نیازمندیم. اما هزینه کردهای بی بازگشت و این مخارج سنگین را باید به مردم تحمیل نمود؟

باشگاه ها فوتبال در سایر کشورها تمام هزینه هایشان را خود تامین می کنند، از راه پخش تلوزیونی، تبلیغات، تماشاگران، فروش محصولات ورزشی، اسپانسر و ... علاوه بر آن سود آوری نیز برای صاحبان باشگاه ها نیز دارد، می خواهد خصوصی باشد و یا به صورت سهام و متعلق به طرفداران.

اما متاسفانه مدیران باشگاه های فوتبال کشورمان با ثروت ملی جولان می دهند و تیمهای کهکشانی می سازند، و با همه اینها در آخر فصل دست بسیاری شان به جامی نمی رسد. همچون تیمهای پر هزینه ای که در سال گذشته در حال سقوط به دسته پایین تر بودند با تمام طرفداران و بازیکنان گران قیمتشان. برخی مدعیان دیگر نیز در رقابتهای آسیایی دست خالی بازگشتند. همه اینها در حالی بود که یک تیم ساده با بازیکنان بسیار ارزان، با صرف هزینه بسیار پایین، جزو تیمهای دریافت کننده سهمیه آسیایی شد. آیا این زنگ خطری برای ما نیست؟

آقایان مدیر، با کدام پول و ثروت این همه گرد و خاک به راه انداخته اید؟

گاهنوشت:
- در سالهای اخیر، همه ما فوتبال دوستان این مسئله را تجربه کرده ایم که فوتبالیستها نسبت به هیچ تیمی تعهدی نداشته و غیرتشان برای لباسی که به تن می کنند نیست... تنها پول را می شناسند و چکهای وصول شده را... استقلالی و پرسپولیسی هم ندارد، خودمان را گول نزنیم.
- درد سرتان نمی دهم. میروم به همان فوتبال دستی ام برسم...

فوتبال دستی


نوشته شده در چهارشنبه 91/3/24ساعت 6:6 عصر توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

صادق زیباکلام در گفت و گویی با خبرنگار قانون گمانه زنی ها و پیش بینی هایی از انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری داشته است و سخنانی قابل تامل بیان کرده است، که تاحدودی قابل تامل است.

ایشان در ابتدا عمیق تر شدن شکاف میان اصولگرایان را بیان می کند و به این نتیجه می رسد که اصولگرایان به پنج جریان اصلی تقسیم خواهند شد:
1- دکتر علی لاریجانی، دکتر علی‌اکبر ولایتی و یا دکتر سعید جلیلی از جریان اصولگرای سنتی تحت رهبری آیت‌الله مهدوی‌کنی .
2- مهرداد بذرپاش، ثمره هاشمی، روح‌الله حسینیان، مرتضی آقاتهرانی یا علیرضا پناهیان از طیف احمدی‌نژاد - آیت‌الله مصباح.
3- علی مطهری.
4- محسن رضایی.
5- قالیباف.

وی دو گزینه را نیز به اصلاح طلبان اختصاص می دهد:

6- فی المثل محمدرضا عارف از جریان اصلی اصلاح طلبان.
7- اسحاق جهانگیری و یا حجت الاسلام دکتر حسن روحانی از حزب کارگزاران.

ایشان در ادامه بیان می کند:
- هیچ یک از نامزدهای اصولگرا توان رویارویی با نامزد اصلی اصلاح‌طلبان یعنی عارف را نخواهند داشت.

- اگر عارف کاندیدای انتخابات شود داستان دوم خرداد 76 بار دیگر تکرار شده و میلیون‌ها نفر برای انتخاب کاندیدای اصلاح‌طلبان به پای صندوق‌های رای می‌روند.

اصولگرایان برای جلوگیری از پیروزی عارف دو کار ممکن است انجام دهند:
- نخست آنکه ممکن است او را رد صلاحیت کنند.
- کار دوم آنست که با آمدن جدی اصلاح‌طلبان به میدان، ممکن است همچون تیر 84 و 22 خرداد 88 یکبار دیگر با هم متحد شوند. اصولگرایان حتی در صورت متحد شدن نیز بیش از 6 الی 10 میلیون رای در برابر عارف نخواهند داشت.

- فرض بگیریم که عارف رد صلاحیت نشود و قالیباف هم به توصیه آقای هاشمی به نفع عارف کنار برود و بالاخره اتفاقات سال 88 هم تکرار نشود و آقای عارف در پایان خرداد 92 بشوند رییس جمهور جدید ایران؛ حال پرسش اساسی آنست که آقای عارف چکار می‌توانند برای پیشبرد اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی انجام دهند؟ بدون شک داستان دوم خرداد 76 و دوران آقای خاتمی تکرار می‌شود و عارف از همان روز اول با حجم گسترده‌ای از مخالفت‌های فلج کننده از سوی اصولگرایان روبرو می‌شود.

گاهنوشت:

جناب آقای صادق زیبا کلام، چند نکته از فرمایشات شما برای بنده قابل هضم نیست.

- چرا مردم در تحلیل های شما جایگاهی ندارند و سیاستمداران نقش اصلی را ایفا می کنند؟ مگر میزان رای ملت نیست؟

- آیا محمدرضا عارف از یک جایگاه اجتماعی قدرتمند میان مردم برخوردار است؟ آیا عارف وزنه سنگین و شخصیت شناخته شده ای است که بتوان چنین در باره اش محکم سخن گفت و وی را پیروز قطعی اعلام نمود؟ اصلا برای خود شما گزینه با اهمیتی به حساب می آید؟ اگر چنین است چرا شما برای مطرح نمودن ایشان از کلمه (فی المثل) استفاده می نمایید؟

- مگر می شود کسی را آنی مطرح کرد و بعد هم ادعا نمود که رای اول همه مردم ایران را به دست خواهد آورد؟

- در ثانی، مگر اصولگرایان مسئول تایید و یا عدم تایید صلاحیت نامزدها هستند که بیان می دارید که اصولگرایان وی را رد صلاحیت می کنند؟ این زیر سوال بردن شورای نگهبان نیست؟

صادق زیباکلام

- چگونه به این نتیجه رسیدید که اصولگرایان بیش از 6 الی 10 میلیون رای در برابر عارف نخواهند آورد؟ آیا از پیش پیروز اعلام نمودن آقای عارف، کلید زدن دوباره وقایع سال 88 نیست؟ به نظر شما 24 میلیون رای آقای احمدی نژاد به سود اصلاح طلبان باز خواهد گشت؟

- با تمام احترامی که به آقای هاشمی رفسنجانی و دکتر قالیباف قائلم، باید عرض کنم در انتخابات نهم این دو بزرگوار از نظر مردم اصلح شناخته نشدند، چگونه بر این قائلید که ایشان می توانند به راحتی بر انتخاب رئیس جمهور تاثیر گذار باشند؟

- آیا باور دارید که دکتر ولایتی، آقای لاریجانی، سعید جلیلی از آقای عارف رای کمتری خواهند داشت؟

- آقای زیبا کلام، این هم یکی از تحلیل شماست: زیباکلام: حامیان مشایی بیشترین کرسی را در مجلس بعد دارند/ اصلاح?طلبان آخر می?شوند


نوشته شده در دوشنبه 91/3/22ساعت 2:38 صبح توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

جمکران رونقی دگر دارد
او حکایت ز یک سحر دارد
سهله و جمکران نشانه ای از
یاس و نرگس، توأمان دارد
یک نشانه ز انتظار و فرج
بهر عشاق این جهان دارد
شمس تابان ز نسل آل الله
نظر لطف، سوی ما عیان دارد
در پس ابر غیبت است اما
او تشعشع به هر مکان دارد
دل هر شیعه تنگ ِ آمدن است
ذکر مهدی بیا به لب دارد
تو دعا فرج بخوان با ما
که خدا این فرج به ما روا دارد

دعای فرج

گاهنوشت:
- شعرهای آبکی را من می سرایم، تا شعرهای خوب سهم شما باشد...


نوشته شده در یکشنبه 91/3/21ساعت 12:9 صبح توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

مسیر انقلاب به ایستگاه های متفاوتی می رسید. برخی تصور می کردند که دیگر مسیرشان با مسیر انقلاب یکسان نیست و ساز جدایی سر می دادند. از قطار انقلاب پیاده شدند و راه خویش پیش گرفتند. و این قطار به راه خود ادامه داد...

برخی نگران شدند که چرا چنین است؟ چرا کاسته می شود از تعداد آنانی که از ابتدا یار و همراه ما بوده اند؟ اگر بر همین منوال باشد، دیگر چه کسی خواهد ماند و یاریمان خواهد نمود در چالش ها و مشکلات آتی. آیا تنها خواهیم ماند در برابر موج مشکلات؟

در وقایع سال 88 عده ای چند، نیز از خیل همراهان جدا شدند. برخی گفتند که انقلاب فرزندان خودش را می خورد!
اما در واقع این فرزندان بودند که می خواستند نظام را تکه تکه کنند و ببلعند... برای اهداف خویش، پا بر آرمانهایی گذاشتند که برایش زحمت کشیده بودند. آنها بودند که دیگر نمی خواستند هم مسیر باشند با کاروان نظام اسلامی.

رهبر فرزانه مان در سال 78 این نکته را بیان فرمودند که: «نباید خیال کرد که اگر چهار نفر آدمى که سابقه انقلابى دارند، از کاروان انقلاب کنار رفتند، پس انقلاب غریب ماند. نه آقا، همه انقلابها، همه فکرها، همه جریانهاى گوناگون اجتماعى، هم ریزش دارند، هم رویش دارند؛ ریزش در کنار رویش ... این‌طور نیست که شما خیال کنید حالا چهار نفر آدمى که از راه برگشتند و نیرویشان تمام شد، معنایش این است که نیروى این گردونه عظیم تمام شده است.»

آری براستی همین گونه است. از همان صدر اسلام نیز چنین بوده. سابقه داران اسلام، شخصیت های بزرگی چون جناب طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص و ... حضرت امیرالمومنین را تنها گذاشته و بعضیشان در برابر حضرت نیز ایستادند. اینان ریزش بودند. در عین حال رویش نیز بود، شخصیتهایی چون عبدالله بن عباس، محمد بن ابی بکر، مالک اشتر نخعی، میثم تمار و بسیاری دیگر، رویش های جدید بودند.

در نظام جمهوری اسلامی مان نیز رویشهای بسیاری داشته ایم. از ترورهای ناجوانمردانه دشمنان کاملا می توان این را دریافت که می خواهند با این رویش ها مقابله کنند.

گیریم که در باورتان به خاک نشسته ایم
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخم دار است
با ریشه چه میکنید؟
گیریم که بر سر این باغ نشسته در کمین پرنده اید
پرواز را علامت ممنوع می زنید
با جوجه های نشسته در آشیان چه میکنید؟
گیریم که می کشید، گیریم که می برید، گیریم که می زنید،

با رویش ناگریز جوانه چه می کنید؟

جوانان هم سن و سال من، آینده سازان آینده ای نه چندان دور خواهند بود و موتور حرکت این نظام و این کشور. ادامه دهنده راه شهیدان انقلاب، جنگ تحمیلی و شهدای هسته ای...

گاهنوشت:
- تقدیم به تو ای رویش پر امید جوانه ها، زخم خورده جبهه و جامانده از شهادت. به امید توفیقات روزافزونت دکتر جلیلی.

دکتر جلیلی

 

 

 

 

 

 



نوشته شده در جمعه 91/3/19ساعت 12:48 عصر توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

پس از بیداری مردم منطقه و ایجاد تزلزل در متحدان استکبار جهانی، وحشت جبهه استکبار را فرا گرفته است. وحشتی که می توان گفت خواب را از چشمان مستکبران ربوده و کابوس مرگ سابه افکنده است بر پیکرهء‌ نیمه جان غرب.

آمریکا دچار بحران شده و میبایست برای پوشش ضعف خود این بحران درونی و جهانی را منتقل کند؛ آنها می خواهند با حادثه‌آفرینى در کشورها و مناطق دیگر، ضعف خود را بپوشانند. منجمله‌ در منطقه خاورمیانه، که شاید بتوانند انقلابهاى مردمى را به سود خود منحرف کنند.

از چالش های پیش روی آمریکا و متحدانش، سست شدن پایه های رژیم جعلی صهیونیستی است. امروز این رژیم غاصب با تنفس مصنوعی دارد به حیات ننگین خود ادامه می دهد. مصر دیگر پایگاه مناسبی برایشان به شمار نمی رود، هرچند هنوز امیدوارند تا دوباره حاکمی بر روی کار آورند که همسو با سیاستهایشان باشد، اما با مردمی روبرو هستند بیدار شده، از روشنگری های اسلام و الگو گرفته از انقلاب ایران.

با این وجود کشورهای سلطه جو نمی توانند دست روی دست گذاشته و منتظر مرگ تدریجی اسرائیل باشند. تضعیف مقاومت و ایجاد یک دولت دست نشانده در سوریه بهترین گزینه است که شاید بتوانند با یک تیر به دو مقصود تقویت اسرائیل و تضعیف مقاومت نائل آیند.

دولت و مردم سوریه همواره سعی داشته اند سیاستی مستقل از دیگر کشورهای عربی اتخاذ کرده و استقلال داشته باشند، هر چند شاید ضعفهایی داشته اند اما چه در زمان ریاست جمهوری حافظ اسد و چه در دوران ریاست بشار اسد بر این کشور، در اکثر موارد، در مقابل سیاستهای غرب ایستاده اند و موضعی حق گرایانه داشته اند و از دوستداران انقلاب اسلامی ایران می باشند.

حضرت امام خامنه ای در بیانات سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی بیان داشتند که: « یکى از رؤساى رژیم جعلى صهیونیستى، که دشمن شماره‌ى یک ملت ایران و انقلاب ایران است، اعتراف میکند و میگوید - اینها عین عبارت اوست - امروز یک نیروى قدرتمندى وجود دارد که در خلاف جهت هدفهاى ما پیش میرود و ایران رهبرى این قدرت را به دست گرفته است. این سیاستمدارِ درمانده و حیرت‌زده اعتراف میکند و میگوید امروز پشت مرزهاى ما خمینى خیمه زده است

تصویر بزرگان شیعه در دمشق

دولت سوریه در زمان جنگ تحمیلی عراق به ایران، بر خلاف اکثر کشورهای عربی، به صورت شفاف از ایران حمایت کرده و همپیمانی با عراق را نپذیرفته اند. از مقاومتهای اسلامی لبنان و فلسطین حمایت کرده و از پشتیبانان مخالفین اسرائیل بوده است. همه اینها سوریه را به یک مخالف سرسخت مقابل اسرائیل تبدیل کرده است. و دولت اسد و ایران در مقابل یک دشمن مشترک همبستگی یافته اند. بدین ترتیب منطقی است که ایران هر گونه دخالت نظامی در سوریه را برنتابد.

مقام معظم رهبری نیز در 14 بهمن 1390 به این نکته اشاره فرمودند که:
«ما در قضایاى ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجه‌اش هم پیروزى جنگ سى و سه روزه و پیروزى جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژیم صهیونیستى مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابائى هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است.»

در حال حاضر آمریکا با وجود مخالفت روسیه و چین در شورای امنیت سازمان ملل متحد سخن از دخالت نظامی توسط خود و متحدانش در سوریه را به میان می آورد. همانگونه که سناتورها و سیاستدانان آمریکایی اذعان نموده اند، بهانه حقوق بشر در سوریه یک دروغ بزرگ است برای تحقق اهداف آمریکا. همچون جنگ عراق، افغانستان، یوگوسلاوی و ...

اما آنها ادعا می کنند که می خواهند در رژیم حاکم سوریه تغییر به وجود آورند. آیا این مسئله صرفا یک تهدید است؟ همچون تهدیدهای پوچ و توخالی که در دوره های مختلف در برابر ایران عنوان کرده اند و یا جامه عمل خواهند پوشاند به یک حمله و اشغال نظامی در جهت تقویت منطقه ای رژیم صهیونیستی؟

حضرت امام خامنه ای به خوبی این مسئله را اینگونه بیان می دارند که: «رژیم صهیونیستى احساس لُختى میکند؛ دستپاچه‌اند، حیرت‌زده‌اند. این داد و بیدادهائى که مى‌بینید از قول سران صهیونیست نقل میشود و دم از کار نظامى و حمله‌ى نظامى میزنند، اینها حاکى از دست خالى و حاکى از وحشت و حیرانى آنهاست؛ میدانند که در این شرائط، از همیشه آسیب‌پذیرترند؛ هرگونه قدم کجى بردارند، هرگونه حرکت ناشایستى انجام بدهند، مثل صاعقه‌اى بر سر خودشان فرود خواهد آمد.»

اگر مفروض بداریم به سوریه حمله نظامی صورت خواهد گرفت؛ چند مسئله پیش می آید:
سوریه همچون عراق دوران صدام و افغانستان نیست و نمی توان به راحتی آنرا اشغال نظامی کرد چرا که بشار اسد از محبوبیت و حمایت مردمش برخوردار است. مردم سوریه با برگزاری تظاهرات گسترده در دمشق و شهرهای مختلف از اسد حمایت کرده اند و خود را در صحنه نشان داده اند، شاید رسانه های غرب این مسئله را تحریف کرده و برای مردمانشان کتمان نموده اند اما خود به خوبی این مسئله را می دانند و بدان واقفند.

از سویی دیگر آمریکا و متحدانش قدرت گذشته را از دست داده و بر اثر مشکلات عدیده داخلی و خارجی قدرتشان تضعیف شده است.
قدرت آمریکا در اوایل هزاره سوم با وضعیت کنونی قابل قیاس نیست.

نکته حائز اهمیت آنکه ایران در برابر حمله نظامی به سوریه سکوت نخواهد کرد. نه تنها ایران بلکه در صورت تبدیل سوریه به خط مقدم مقاومت، حزب الله لبنان، حماس و تمام آزادیخواهان به جبهه مقاومت خواهند پیوست و دوباره در برابر استکبار جهانی خواهند ایستاد.

سید حسن نصر الله، بشار اسد و احمدی نژاد

گاهنوشت:
- تصاویر مربوط به خیابانهای دمشق است که به وفور یافت می شود و حکایت از محبوبیت مقاومت اسلامی در میان مردم دارد.

 


نوشته شده در پنج شنبه 91/3/18ساعت 11:0 عصر توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )

<      1   2   3   4   5   >>   >