تصویر فوق یحتمل یک نقاشی بر دیوار مهدکودک یا پیش دبستانی و شاید دبستان ابتدایی باشد که متشکل از شخصیت های کارتونی محبوب در بین کودکان و خردسالان است. اگر اندک آشنایی نسبت به شخصیتهایی چون سیندرلا، سفید برفی، پری دریایی و... داشته باشید، این مسئله را درک نموده اید که یک معصومیت خاصی در اینها گنجانده شده است و اکثرا مورد بی مهری و دشمنی شخصیتهای منفی و پلید داستانها قرار گرفته اند. از این رو این شخصیت های مظلوم و بیگناه که دارای ظاهر آراسته و چهره ای زیبایی نیز می باشند، مورد علاقه مخاطبینشان و به طبع الگوی قرار میگیرد. هم از لحاظ رفتاری و گفتاری، و هم از منظر ظاهری که متشکل از لباس، تزئینات، آرایش و اندام است. مسلما یک ایده و تفکری توسط طراحان این شخصیت های به کودکان منتقل می شود که قصد منحرف نمودن ذهن کودکانه فرزندانمان را دارد، به سمت اهدافی تعیین شده توسط شخصیت پردازان برنامه های تلوزیونی و عروسکهای باربی، که یکی از آنها ترویج فرهنگ برهنگی است. مسلما می خواهند توسط این قهرمانان کارتونی محبوب، به اهداف پلیدشان دست یازند و سوء استفاده نمایند از عشق و علاقه فرزندان ما نسبت به شخصیت خوب و معصومانه برنامه های کودکانه. و باید اذعان نمود، به اکثر کودکانمان اینگونه القا شده است که می بایست اندامشان همچون این مدلها باشد(مدل باربی). کمترین آسیب آن سوء تغذیه است، مخصوصا در دختران. و می پذیرند که لباسشان لزوما نباید کاملا پوشیده باشد و حتی موهای سرشان. که اینها در آینده و در سنین بلوغ و نوجوانی در باورشان نهادینه خواهد شد و اصلاح رفتاریشان سخت تر خواهد بود. حضرت علی(ع) میفرماید: «صفحه دل کودک همچون زمین مستعدی است که هیچ گیاهی در آن نروییده و آماده هر نوع بذرافشانی است». امام محمد غزالی نیز در کیمیای سعادت چنین آورده است: «بدان که کودک امانتی است در دست مادر و پدر و آن دل پاک وی چون گوهری است نفیس و نقشپذیر است چون موم و از همه نقشها خالی است. چون زمینی پاک است که هر تخم در وی بروید، اگر تخم خیرافکنی به سعادت دین و دنیا برسد و مادر و پدر و استاد در آن ثواب شریک باشند و اگر برخلاف این باشد، بدبخت شود و ایشان در هرچه بر وی رود شریک باشند.» با همه اینها، به جای خود، اما سخنم چیز دیگری است. روی سخنم با شخص یا اشخاصی است که دست به چنین اقدامی زده و به اصطلاح مبارزه می کند با نمادهای مروج بی حجابی و بی عفتی در جامعه. این مسئله را میبایست بررسی نمود که آیا این حرکت موثر است یا خیر. از آنجایی که مخاطب چنین تصاویری کودکان و نوجوانان هستند. این پرسش مطرح می شود که سانسور این تصویر چه اندازه به کودکانمان بد بودن بیحجابی را می فهماند؟ آیا موثر است؟ جهت پاسخ به این سوال میبایست از نگاه کودکانه به این مسئله نگریست. دختر بچه ای هر روز از کنار این تصاویر عبور می کند، به ناگاه متوجه مخدوش شدن تصویر شخصیتهای محبوب کارتونش اش می شود. که بخشی از اعضای بدنش سیاه رنگ شده و با خط کج و معوج در کنارش نوشته شده است «مرگ بر بدحجاب». این شخصیتهای دوست داشتنی برای کودکان خوب و سپید هستند، همواره مورد تهدید و ظلم ستم شخصیتهای منفی، بد و سیاه داستان قرار گرفته اند. و حال با مشاهده چنین عملی، ذهنیت مثبتی به عامل این کار متصور نخواهند شد و حتی ممکن است نسبت به تفکر آن شخص (که مبارزه با بدحجابی است)، موضع مخالف بگیرد. که صد در صد آسیب بیشتر خواهد شد. نباید صورت مسئله را به کلی پاک کرده و فرصت سوزی نمود، بلکه از هر تهدید فرهنگی را به فرصت مبدل ساخت. برای مقابله با بی حجابی می شد از شاهزاده حجاب در پاریس الگو گرفت که به جای مخدوش نمودن تصاویر، عکسهای بی حجابی را با همان رنگ مشکی به صورت محجبه در می آورد. شاید این یک مشت از خروارها مقابلهء اشتباه به اصطلاح مسئولانه و دلسوزانه ما با مسئله حجاب و عفاف و در کل مقابله با فرهنگ منحط غربی باشد. و به جای مقابله نرم با جنگ نرم دشمن، جبهه سخت را برگزیده ایم و در اکثر موارد عقب نشسته و سنگرهایمان را ترک کرده ایم که امروزه وضعیت فرهنگی کشور اینچنین نابسامان گشته. نمی توان در مواجهه با کودکان، نوجوانان و برخی از جوانان و بزرگسالان به صورت غیرفرهنگی با بی حجابی و بی عفتی و مصادیق آن مقابله نمود. بلکه نیازمند ایده و حرکت کاملا فرهنگی است، هرچند در مواردی نیز نیاز به برخورد انتظامی با مسئله احساس می شود، که محدود به حرکتهای طراحی شده و برنامه ریزی شده جهت ریشه کن نمودن حیا و عفاف توسط دشمنان در جامعه است. چه بصورت فردی باشد چه سازمانی.