جمکران رونقی دگر دارد گاهنوشت: بغض دارم به گلو چشم بر پنجره ام دوخته ام گاهنوشت: سلام بر تو مهر نورانی، مانده در پس ابرهای ظلمانی سهله و جمکران دل گرفته ببین، میروم بی تو رو به سردابی ما کویری ترک ترک خورده، تو زلالی شبیه بارانی جمعه های بدون حضور شما، جمعه هایی عجیب طولانی میکنم برایت دعا بیا آقا، که تویی آیه های یزدانی جمعه ای بازهم برفت و نشد، تا رهایم کنی ز حیرانی شاید امشب مدینه ای شاید، تا سحر در بقیع میمانی؟ هر کجایی همیشه قلبت شاد، هرکجایی سرت سلامت باد گاهنوشت: الا ای پور حیدر، یابن زهرا پ .ن: سکوت و آه و بیخوابی... در این شب های ظلمانی بتو خو کرده این قلبم...ز هجرت گریه سر کردم به امیدت شدم راهی...که آیم بهر همراهی ولی هر سو نظر کردم...ز هرجایی گذر کردم گناهم چیست ای جانان؟... که دور افتادم از یاران بیا بس کن فراق ای جان ... پر از اشکست این چشمان پ.ن: - از دوستانی که نظر گذاشتن معذرت میخوام. یه لحظه دستم خورد اشتباهی حذف شد.:( دلم را با غمت انسی ست انگار، عادت کرده اند با هم، به غیر از هم نمیخواهند یاری را، چه گرم است جمعشان با هم. چه خوش باشد نباشد هیچ دردی غیر از درد هجرانت. چرا که مرحمش باشد نظر بر عمق چشمانت. فراقت کرده بی تابم. زبس که ناله سر کردم، مرا مردم رها کردند در بیت احزانم. تو که بودت حیاتی بود، نبودت گشته یک عادت؟ شاید ترک عادتش سخت و ممکن نیست به این راحت. مشو راضی به غیبت ها که ما را درد بسیارست. بیا آخر که ما را با ظهورت کار بسیار است. بیا؛ نامردمان گویند افسانه هستی و افسون. دروغان را تو رسوا کن که یاران گشته اند محزون. اگر گوید کسی با یک گل تنها، بهاری نیست. شکوفا شو، گل نرگس به تنهایی بهارانیست. بیا ای مهربان یارا غمت آخر کشد ما را. دگر بی صاحبی سخت است دنیا را. پ.ن:
او حکایت ز یک سحر دارد
سهله و جمکران نشانه ای از
یاس و نرگس، توأمان دارد
یک نشانه ز انتظار و فرج
بهر عشاق این جهان دارد
شمس تابان ز نسل آل الله
نظر لطف، سوی ما عیان دارد
در پس ابر غیبت است اما
او تشعشع به هر مکان دارد
دل هر شیعه تنگ ِ آمدن است
ذکر مهدی بیا به لب دارد
تو دعا فرج بخوان با ما
که خدا این فرج به ما روا دارد
- شعرهای آبکی را من می سرایم، تا شعرهای خوب سهم شما باشد...
این دلم می گیرد
گاهی از عمق وجود
گریه ام می گیرد
چشم بر پنجره دوخته ام تا شاید
از شب سرد طویل
بر محیط قلبم
جرعه ای پر امّید
جلوه ای از خورشید
بر دل خانه بتابد یا که
ز نسیم سحری
خبری باز آید
یا که از عطر بهار اثری باد آرد
قاصدک مژده باران آرد
مژده آمدن چلچله ها
وعدهء آمدن مردی را
که بهار دلهاست
از همین پنجره ها میآید
نور خورشید حقیقت گستر
از پس پنجره ها می تابد
می کند آب دل یخ زده عالم را
میهمان دل ما خواهد شد
پشت این پنجره هاست
همهء هستی ما
به امید وصلش
چشم بر پنجره دارم شاید
شاید این جمعه بیاید شاید...
- اللهم عجل لولیک الفرج...
- درد و دلهای آنلاینه... تحمل بفرمایید
شمس پر نوری و تو تابانی، قرص کامل ز ماه شعبانی
که ز آنجا دگر ندیدیمت، رفته ایم ما رو به ویرانی
باز باران گرفته آسمان کویر، در پس ابرها مگر چه میخوانی؟
میکند سردی جداییتان، نوبهار مرا زمستانی
عید ما روز وصل شما، در فراقت چون خزان پاییزی
گاهی از عطر یاس سرمستم، صحن بی بی و یا خراسانی؟
نکند کربلا رفته ای آقا، علقمه رفته ای و مهمانی؟
- اللهم عجل لولیک الفرج...
- درد و دلای آنلاین بود... تحمل کنید...
امام غایب ای، مهدی زهرا
برون آ از پس پرده، برون آ
نمایان شو، بتاب ای نور زهرا
دل شیعه دگر طاقت ندارد
ندیده پاسخ سیلی زهرا
تو که فرزند اویی کی میایی؟
بگیری انتقام سیلی اش را
در این ره شیعیان را سر بریدند
گمان کردند بیصاحب مانده ایم ما
و جرم شیعیان تو در این است
که میگویند علی حق است و مولا
ز بحرین یا حسین آید به گوشت؟
و غرق خون، ندای العجل ها؟
ز بهر مادرت تعجیل فرما
بنا کن یک حرم بر قبر زهرا
- درد و دلای آنلاین بود. زیاد سخت نگیرید به عروض و قافیه و...
- برگزیده مجله پارسی نامه در تاریخ جمعه 26 اسفند 90.
-
میان خلسه ای سنگین دلم شد غرق تنهایی.
یقین دانم به دست توست درمان همه دردم
نشاید رو بگردانی و رانی ام ز مهمانی
نشانت را ندیدم من، چرا این راه گم کردم؟
بریده باد دستی که جدا افتاد از دامان
به پایان آمد این عمر و هنوز آخر نشد هجران؟
- به قول شاعری: جسارتاً شعرم اگه غمین بود، به قول خواجه «خاطرم حزین» بود، دعا کنین که حالمون خوب بشه، تا شعرمون یه ریزه مرغوب بشه.
- این دومین شعر یا همون حرفای دلی پشت مانیتوری بود. اشکال بگیرید خوشحال میشم.
- اللهم عجل لولیک الفرج. برای ظهور دعا کنید که صلاح کار ما در دعا برای ظهوره.
- اولین باره که به اصطلاح شعر!! گفتم. اگه تو این باره کمکم کنید ممنون میشم.
- برگزیده مجله پارسی نامه در تاریخ پنج شنبه 11 اسفند 90.