زندگینـامه حضرت آیت الله العظمی حاج آقا حسین احمدی طباطبائی بروجردی(ره)
در سال 1292هـ.ق، در شهر بروجرد، کودکی چشم به جهان گشود. او را حسین نامیدند. او از ایام کودکی، مورد علاقه سرشار پدرش، سید علی قرار گرفت و در سایه توجهات او تعلیم، تربیت و رشد یافت.
در هفت سالگی وارد مکتب خانه شد و کتاب «جامع المقدمات» را به خوبی آموخت و در میان شاگردان از امتیاز مخصوصی بر خورد دار شدند ، به طوری که ذکاوت و تیزهوشی و متانت وی زبانزد خاص و عام گردید.
پدرش چون پیشرفتش را دید، او را به حوزه علمیه نوربخش بروجرد برد و از معلم خواست تا بقیه علوم مقدماتی را به پسرش بیاموزد. بدین گونه صرف و نحو، معانی بیان، بدیع و منطق، فقه و اصول را در بروجرد آموخت.
مهاجرت به اصفهان
از آن جا که حوزه علمیه بروجرد، نیاز علمی او را پاسخگو نبود،به توصیه بزرگان و صلاحدید پدر، در سال هزار و سیصد و ده قمری به اصفهان مهاجرت کرد.
ایشان، پس از ورود به اصفهان، در درس مرحوم حاج سیدمحمدباقر درچهای شرکت کرد.
آن استاد گرانمایه، به حضرت آیت الله العظمی بروجردی، بسیار اظهار مهر و علاقه میکرد؛ حضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره) تا آخرین لحظات حیات، این استاد ارزشمند را فراموش نکرد.
ایشان هم چنین در درس جناب میرزا ابوالمعالی کلباسی و جناب سیدمحمدتقی مدرس شرکت می کردند. علاوه بر فقه و اصول و رجال، در درس فلسفه دو فحل این فن، یعنی آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقایی، حاضر شد.
آیت الله بروجردی پس از ورود به نجف اشرف، به حوزه درس مرحوم آیت الله العظمی آخوند ملا محمد کاظم خراسانی وارد شده و نه سال از محضر پر فیض آن فقیه بزرگ و علمای دیگری چون: آیت الله العظمی آقا سید کاظم یزدی ، و آیت الله شریعت اصفهانی (شیخ الشریعة) در فقه و اصول و رجال کسب فیض کردند.
ایشان در ایام تحصیل در نجف اشرف، بعد از اتمام درس مرحوم آخوند، بحث همان روز را برای جمع کثیری تقریر میفرمودند.
اجازات آیت الله بروجردی
از جمله راههای شناخت مقام والای علمی آیت الله العظمی بروجردی ، اجازات مشایخ بزرگوار ایشان است که عبارتند از:
توصیف آخوند خراسانی (م 1329 ق .) درباره این شاگرد برازندهاش ، بالاترین گواهی یک استاد درباره شاگرد خود به شمار میآید.
مرحوم آیت الله العظمی ملا فتح الله نمازی شیرازی ملقب به شیخ الشریعه اصفهانی ، در اجازه نامه خود خطاب به ایشان، مراتب فضل و استعداد آیت الله العظمی بروجردی را ستوده است.
ایشان اگر چه از اساتید آیتالله بروجردی(ره)نبوده است ، اما با آگاهی از مراتب دانش و فضیلت ایشان ، در سالِ (1320ق .) که آیت الله العظمی بروجردی از اصفهان قصد مهاجرت به دارالعلم علوی نجف اشرف را داشت، ایشان را مفتخر به صدور اجازهای از سوی خود میکند.
بازگشت به بروجرد
اصرار طبقات مختلف بروجرد و درخواستهای مکرر از معظم له برای بازگشت به بروجرد، باعث شد ایشان تصمیم به بازگشت بگیرند.
در بازگشت به بروجرد ، بیش از سابق مورد استقبال و توجه مردم مسلمان واقع می شوند. کمی بعد از مراجعت از سفر، رساله عملیه ایشان به فارسی چاپ شده و بدین وسیله روز به روز بر تعداد مقلدین و ارادتمندان ایشان افزوده می شود.
یکی از مشکل ترین ایام اقامت ایشان در بروجرد سالهای 1350 تا 1360 هجری قمری (1310 تا 1320 شمسی ) و دوران فشار و اختناق رضاخان است. این دوران مصادف بود با تلاش حکومت برای برداشتن عمامه، تعطیلی حوزه های علمیه، کشف حجاب و تعطیلی مجالس دینی و مذهبی. به گفته خود مرحوم آیت الله بروجردی ، این دوران یکی از مصیبت بار ترین ایام زندگانی ایشان بوده است .
سفر به قم
چند نفر از فقهای سرشناس حوزه علمیه قم خصوصا امام خمینی(ره) از آیت الله بروجردی جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت جهان تشیع و رهبری و مدیریت حوزه علمیه قم دعوت کردند. این موضوع با اصرار آقایان مورد قبول واقع شد. 26 صفر 1364 ق . در میان استقبال بی نظیر مراجع ، علما و مردم قم ، وارد این شهر مقدس شد.
اغلب فضلا ومدرسین سرشناس از جمله امام خمینی(ره) و آیت الله سید محمد محقق داماد و حاج آقا مرتضی حائری برای نشان دادن اهمیت دروس ایشان و تشویق فضلا به حضور درآن دروس، همراه با شاگردان خود در مجالس درس ایشان حضور مییافتند .
آیت الله سید صدرالدین صدر (از مراجع تقلید)که در صحن بزرگ حضرت معصومه(علیها السلام) اقامه جماعت میکرد ، جایگاه نماز خود را به آیت الله بروجردی واگذار کرد.
مرحوم آیت الله سید محمد حجت (یکی دیگر از مراجع وقت) ، جایگاه تدریس خود را در اختیار ایشان قرار داد .
مرحوم آیت الله سید محمدتقی خوانساری با رغبت و نشاط به عنوان احترام در درس ایشان شرکت می کرد.
آیت الله بروجردی از هوش و ذکاوتی سرشار ، بهره مند بود و دارای استعداد قوی و فوق العادهای بود به طوری که در حل اکثر مسائل سیاسی و اجتماعی بصیر و توانا بود و همواره از امور مملکت مطلع بود. بسیار دوراندیش ، مدیر و مدبر بود.
ایشان تا آخر عمر لحظه ای دست از کسب علم و معرفت برنداشت. در سالهای پایانی عمر ، چون دوران جوانی، شبهای بسیاری تا صبح غرق در مطالعه بود . ایشان فرموده بود که : «من از مطالعات علمی خسته نمی شوم ، بلکه هر گاه از کارهای دیگر خسته میشوم ، با مطالعات علمی خستگی خود را رفع میکنم .»
از مطالبی که در زندگی ایشان بسیار قابل توجه است، روح سماحت و بزرگواری آن زعیم بزرگوار است . او در عین قدرت و توانایی، تملک نفس نشان داده، بی مهریهای مخالفان خود را با شرح صدر شگفت انگیزی نادیده می گرفت و از لغزشهای آنان صرف نظر می کرد و این خود یکی از عوامل بسیار مهم و شدید التأثیر در سازمان یافتن ریاست کامل و بلامنازع برای او بود.
آیت الله بروجردی خود را وقف عزَت اسلام و مسلمین کرده بود و در این راه از هیچ امری دریغ نکرد. او در تمام عمر عزت نفس خود را حفظ کرد و هیچ گاه دست کمک و یاری به سوی کسی دراز نکرد و تنها پناه گاهش خدا بود.
آیت الله بروجردی گر چه به خاطر حوادث دردناک مشروطیت که سیاست بازان عامل دست اجانب، سر رشته کار را از دست روحانیت خارج ساختند و بر کیان مسلمین ایران ضربه زدند، نسبت به بسیاری از حرکتهای سیاسی بدبین بود، ولى این امر در نگرش کلی او نسبت به مسائل سیاسی و حکومت اسلامی تأثیری نداشت به همین جهت با استفاده از مقام ولایت فقیه، کارهایى انجام میداد که گاه در نظرافراد عادی عجیب به نظر میرسید!
آیت الله بروجردی وقتی مصلحت اسلام و دین به میان می آمد، اگر خطایی می دید به شدت عصبانی میشد. اما در امور دنیایی با خود عهد کرده بود، اگر عصبانی شود یک سال تمام روزه بگیرد و یک بار که عصبانی شد، یک سال تمام (به غیر از روزهای حرام) روزه گرفت.
مرحوم آیت الله بروجردی در عرفان وعمل و سلوک الی الله و تهذیب نفس و... سابقه درخشانی داشتهاند.
آیت الله مفتح (ره) از قول مرحوم آیت الله کمالوند نقل می کند: یک بار چشم ایشان بسیار درد می کرد، به طوری که نیاز به عینک پیدا کردند. از قضا آن ایام متقارن با ایام محرم بود و دسته های سینه زنی و زنجیرزنی آغشته به گل به منزل ایشان می آمدند. ایشان دستور دادند که قدری از گلی را که عزاداران حسین به سر خود می مالند، برای ایشان بیاورند. ایشان تیمنا مقداری از آن گل ها را برداشتند و به چشم خود مالیدند. چشمان ایشان شفا پیدا کرد، به طوری که تا آخر عمر هم بی نیاز از عینک بودند و کتاب های خط ریز را هم به خوبی مطالعه می کردند.
در دوران اقامتشان در شهر مقدس قم نیز همواره توسل به خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) را ادامه می دادند. به زیارت مرقد مطهر فاطمه معصومه، (علیها السلام) ، اهتمامی شدید داشتند و در تفخیم و تعظیم شأن والای آن بانوی معظمه، بسیار کوشا و جدی بودند.
سالی که پادشاه عربستان به تهران آمده بود، ضمن ارسال هدایایی از ایشان درخواست ملاقات کرده بود. آیت الله بروجردی این پیشنهاد را نپذیرفتند و در جواب اطرافیان گفته بودند: « این شخص اگر به قم بیاید و به زیارت حضرت معصومه(س) نرود ، توهین به آن حضرت خواهد شد و من چنین امری را به هیچ وجه تـحمل نمیکنم .
ویژگی رفتاری
آن حضرت با آن که در سخاوت و بلندی طبع بی نظیر بود ، در صرف بیت المال، دقتی ما فوق تصور داشت .آیت الله سید مرتضی مبرقعی در این باره میگوید :
آیت الله بروجردی ، به تمام معنا آقا بود ، طبع بسیار بلندی داشت و بزرگ منش بود ... نسبت به آقایان احتیاط را در جانب نیازمند و محتاج ، مراعات میکرد . با این حال ، در اداره زندگی و مصارف شخصی ، از صرف بیت المال پرهیز میکرد . فقط از پول بیت المال ، در بیرونی برای مراجعین یک چای می دادند...
متفکر شهید، استاد مطهری در این باره می نویسد : «یکی از مزایای برجسته معظم له که نماینده طرز تفکر روشن وی بود ، علاقه مندی وی به تأسیس دبستانها و دبیرستانهای جدید تحت نظر سرپرستان متدین بود که دانش آموزان را هم علم بیاموزند و هم دین . معظم له دیانت مردم را در بیخبری و بی اطلاعی و بی سوادی جستجو نمی کرد، بلکه معتقد بود که اگر مردم عالم شوند و دین هم به طور صحیح و معقول به آنها تعلیم گردد، هم دانا خواهند شد و هم متدین . آن مقداری که من اطلاع دارم ، مبالغ زیادی از وجوه و سهم امام را اجازه داد که صرف تأسیس بعضی از دبیرستانها شود.
و...
ویژگی های علمی
درس ایشان، ویژگیهای منحصر به فردی داشت که حتی بسیاری از علمای بزرگوار با اشتیاق در درسهای خارج فقه واصول ایشان حاضر می شدند وهرگز فرصت بهره گیری از نعمت وجود او را از دست نمیدادند.
شهید مطهری می نویسد: «مرحوم آیت الله بروجردی به درس خیلی اهمیت میداد ، حتی تا یک هفته پیش از رحلت، درس ایشان ادامه داشت.»
آیت الله سید جواد علوی بروجردی به نقل از برخی شاگردان ایشان می نویسد : «بعضی از فضلا که به منظور شرکت در درس ایشان از قم به بروجرد رفته اند، نقل میکردند: که مرحوم آیت الله بروجردی ، هیچ گاه به خاطر بی توجهی شاگرد و یا عدم دقت کافی و یا قلت تعداد آنان، سطح درس را تنزل نمی دادند. به نحوی درس می گفتند که گویی شرکت کنندگان درس ایشان ، همه سید مرتضی، شیخ مفید و شیخ طوسی هستند.»
حاج شیخ مجتبی عراقی(رحمه الله)می گوید : «افزون بر بعد معنوی و حالات ملکوتی آن مرحوم، سبک ابتکاری در تدریس و استنباط را داشت که طلاب را جذب می کرد، ایشان هر فرعی را به مبدأ آن بر می گرداند.»
ایشان مسائل مهم اختلافی بین شیعه وسنّی را بررسی ، وتاریخچه آن را دنبال میفرمود وریشه اختلاف را به طور معقول ودور از هر گونه تعصب مذهبی ، بیان میکرد.
مرجع روشن بین شیعه در کنار تدریس و کارهای روزانه، به تحقیق میپرداخت و نتایج پژوهش های خویش را ثبت میکرد. آن بزرگوار در پاسخ علاقهمندانی که در پی بهره گیری از نوشته های ایشان بودند فرمود: زیاد چیز نوشتهام ... بعضی از آنها بر اثر نقل و انتقال از بروجرد به قم مفقود شده است. آثار علمی آن مرجع وارسته نشانه تلاش فراوان وی در این باره است.
آن بزرگوار در سالهای اقامت در بروجرد، همواره در اندیشه نگارش مجموعهای بود که فقیهان را در استنباط احکام یاری دهد و آنها را از مراجعه به کتابهای روایی متعدد بینیاز سازد. وقتی به قم آمدند. و شاگردان خبرهای تربیت کرد، این اندیشه را با آنها در میان گذاشت و به یاری گروهی از آنان در مدت هشت سال، اثر 31جلدی «جامع احادیث الشیعه» را آماده چاپ کرد.
حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره) در طول حیات علمیاش شاگردان بسیاری را تربیت نمود که هر کدام از آنها منشأ خیر و برکات فراوانی برای حوزه های علمیه، کشور اسلامی ایران و جهان اسلام شدند. برخی از شاگردان ایشان از مراجع طراز اول و برجسته جهان تشیع شدند. همانند حضرات آیات امام خمینی (ره)، سیستانی، صافی گلپایگانی ، فاضل لنکرانی ، مکارم شیرازی ، شبیری زنجانی و ... .
بعد از رحلت ناگهانی آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی قمی، آیت الله العظمی بروجردی، زعیم علی الاطلاق جهان تشیع شدند ، مرجعی که شیعه تا کنون مانند او را کمتر به خود دیده است.
اندیشه سیاسی آیت الله بروجردی
حضرت آیت الله بروجردی (ره) سیاست را از اسلام جدا نمیدانست و مسائل سیاسی را با فکری باز و پویا دنبال می نمود. ملاقاتها و حمایت های ایشان از آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی که در آن عصر ، رادمرد بزرگ سیاسی دینی و سمبل سیاست اسلامی بود، نیز دلیل روشنی بر مشروعیت و لزوم کارهای سیاسی و دخالت در سیاست برای دفاع از دین است .
ایام مرجعیت آیت الله العظمی بروجردی مصادف با هجمه های مختلف سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی به ساحت دین مقدس اسلام بود.
موضع آیت الله العظمی بروجردی درقبال اشغال قدس شریف و سرزمین فلسطین ، توسط متجاوزان صهیونیست، موضعی غیرتمندانه بود . ایشان در سال 1327 ش . بیانیه پر محتوایی را در محکومیت صهیونیسم بین الملل و غاصبان فلسطین صادر فرمود و در آن از مجاهدان فلسطینی با احترام یاد کرده و برای پیروزی آنها دعا میکرد.
ایشان با تمام امکانات و توان، از ساحت دین دفاع میکرد و به هیچ عنوان در مسائل مربوط به دین، اهل مماشات و مسامحه نبود.
منابع موجود نشان میدهد که آن پیر فرزانه در کمک به انقلابیون مؤمن، سیاستی بسیار دقیق داشت، و زمان را برای رویارویی مستقیم با دربار مناسب نمیدید. از سوی دیگر رها کردن شاه و راندنِ کامل وی موجب فرو غلتیدن فزونتر او در دامان بیگانگان میشد،پس گاه با وی مدارا میکرد تا آن جوان مغرور جای پای خود را سست نبیند و برای حفظ خویش به بیگانگان پناه نبرد.
مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی در این باره میگوید :
«به نظر من آیت الله بروجردى و تلاشهاى آن بزرگوار، زمینه سازانقلاب اسلامى بود ، زیرا آیت الله بروجردی به حوزه قم رشد و شخصیت داد . مبارزات حضرت امام در پرتو این شخصیت حوزه بود که به ثمر نشست . اگر این هویت و عظمت حوزه که آیت الله بروجردی بدان بخشیده بود، وجود نداشت ، مسلماً انقلاب و حرکتى سازنده پا نمىگرفت . »
مبارزه با فرقه های ضاله
رهبران بهائی در دوره نخستین ایجاد آیین دروغین خویش با جعل شریعتی ساده که در عین حال دارای مشکلات اساسی حقوقی و متضاد با تعالیم ادعایی آنان است ، به ارائه احکامی مانند : نماز ، روزه ، حج و... سایر آداب اسلامی پرداخته تا با این شبیه سازی کودکانه کارهای خود را دین معرفی کند .ایشان با آگاهی کامل از تعالیم تحمیق کننده بهائیت و انگیزه های شیطانی بیگانگان در حمایت از این نحله ساختگی ، خطر بهائیت را بسیار جدی دانسته و اهمال و کوتاهی در جلوگیری از خطر آنان را جایز نمیدانستند .
دفاع از رسم الخط فارسی
رسم الخط کنونی فارسی عامل مهمی برای ارتباط ملت و نسلهای مسلمان کشورمان است. قرآن و سایر کتب اسلامی نیز با این خط نوشته شده است ؛ به عبارت دیگر این رسم الخط ، نشانه هویت دینی و ملی مردم این سرزمین است . با تحریک بیگانگان و به بهانه این که رسم الخط فارسی اشکالات فراوانی دارد مدعی شدند که تنها راه حل ، جایگزینی خط کنونی با رسم الخط لاتین است . رهبر فرهمند و شریعتمدار اسلام با بیداری و آگاهی ، نقشه پلید شیاطین را شناخته و با شجاعت در برابر آن موضع گرفت و فرمود :
«هدف اینان از تغییر خط ، دور کردن جامعه ما از فرهنگ اسلامی است . من تا زندهام اجازه نمیدهم این کار را عملی کنند . به هر جا که می خواهد منتهی شود ... .»
شوال 1380 ق. فرا رسید و بیماری بر پیکر مرجع جهان اسلام، پنجه افکند. در چنین روزهایی گروهی از ارادتمندان به عیادتش شتافتند. استاد، که بسیار اندوه گین مینمود، سربلند کرد و گفت: عمر ما گذشت. ما رفتیم و نتوانستیم چیزی برای خود از پیش بفرستیم و عمل با ارزشی انجام دهیم.!!
یکی از حاضران گفت: آقا، شما دیگر چرا؟ بحمدالله این همه آثار نیک از خود بر جای نهادهاید؛ شاگردان پرهیزگار ، کتابهای پرارزش. مسجدها و کتابخانهها ساختهایدو....ما باید چنین سخنی بر زبان برانیم.
آن آیت الهی تا دقایق پایانی عمر در اشتیاق شهادت بود . مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی(رحمه الله) می فرمودند :
«مرحوم آیت الله بروجردی بسیار اظهار تأسف میکردند ، به سبب این که با فراهم شدن زمینه شهادت این فیض بزرگ را درک نکردند و به مقام شهادت نایل نشدند .»
فقیه پارسای شیعه فرمود: خَلِّصِ العَمَل فَانَّ الناقِدَ بصیر بصیر.
سرانجام در سیزدهم شوال 1380 هـ.ق برابر با دهم فروردین 1340 هـ.ش، برای همیشه چشم از جهان فرو بست . حاضرانی که در کنار بالین آن حضرت نشسته بودند میگویند : آن مرد بزرگ خطاب به پزشکان و اطرافیان که مشغول تلاش بودند، چنین فرمودند :
«مرگ است ، مرگ ... رها کنید ... یا الله ، لااله الا الله ...» و پس از سه مرتبه تکرار، این جمله ، دیدگان پر فروغ و حق بینش آهسته به روی هم قرار گرفت ، لبها بسته شد ، قلب آرام گرفت ، پیکر عزیز و شریفش بیحرکت گردید ، دفتر حیات عاریت بسته شد و خورشید درخشان عمر، غروب کرد ، روح پاک او ، با فراغت بال و سرشار از عظمت قدم به دنیای جاوید گذاشت تا در جوار قرب کردگار و ائمه معصومین آرام گیرد...
پیکر مطهر ایشان بعد از خروج از منزل چون برگ گلی در دست نسیم، به روی دستان مردم در حرکت بود . با نظر آیت الله بهبهانی ، حجت الاسلام آقا محمد حسن طباطبائی بر پیکر مطهر پدر ارجمند خویش ، نماز خواندند.
پیکر فقیه سترگ در میان اندوه هزاران نفر و با تشییع و تجلیلی که تا آن روز کمتر سابقه داشت ، در بالاسر حرم حضرت معصومه(س) جنب در ورودی مسجد اعظم به خاک سپرده شد .
سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی ابراز همدردی کردند ، حتی کشورهای شوروی ، آمریکا و انگلیس مجبور شدند پرچمهای سفارتخانه ها و کنسولگریهای خود را به عنوان عزا نیمه افراشته نگه دارند.
گاهنوشت:
- صلواتی نثار کنیم برای شادی روح این مرجع عظیم الشان جهان اسلام. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.