سفارش تبلیغ
صبا ویژن


« هوالاوّل »

دوستی گفت: که یه کم استراحت بده به این وبلاگ... تخت گاز کجا دارید میرید شماها؟
گفتم: چطور؟
گفت: اینجوری که شماها دارید رقابت می کنید برید بالا،‌ راننده های رالی کم میارن.
لبخندی تحویلش دادم و گفتم خب تو هم بنویس ... توی جوابم گفت: خب خود من هفته ای یه بار یا دوبار مطلب میزارم، اگه برگزیده بشه تازه تو همین رتبه ای که هستم میمونم.
اما خیلی از اونایی که بالا هستن روزی دوتا مطلب ... سه تا مطلب میزارن... اکثرا هم برگزیده میشن ... خدایی مطالب هم خوبه اما اونایی که نمیتونن اینهمه وقت بزارن، نمیتونن خودشون رو بالا بکشن تو رتبه بندی مجله و سرد میشن. به نظرت اینجوری نیس؟ یکیش خود تو... روزی یه مطلب رو خیلی وقتا میزاری... چطور وقت می کنید؟
جوابش رو با لبخندی دادم...

گذشت تا اینکه امروز غروب وسیله نداشتم و خیلی از مسیرهام رو با خط یازده طی طریق کردم... حسابی کالری سوزوندم و تو مسیر محل کار به خونه هم به دو یا سه تا از اقوام و دوستان سرزدم... چند ساعتتاملی رو که با اونها بودم خیلی حرفای نزده بود که مطرح کردیم و در همه اونها یه جمله مشترک وجود داشت و هرکس به نوعی و با جمله ای این مفهوم رو منتقل می کرد: کم پیدا شدی ... سایه ات سنگین شده... اینقدر سرت شلوغه که نمیتونی یه حال از ما بگیری؟

وقتی دید و بازدیدم به پایان رسید و راهی خونه شدم با همون خط یازده، کمی تامل کردم تو کارم که چرا اولویت اولم رو گذاشتم پای نت؟
کمی افراط پیش گرفتم و از اونور پشت بوم افتادم...
چندان توجهی هم باید تو خونه داشته باشم رو نداشتم.
اینترنت و وب و وبلاگ چقدر مهم بوده که به پاش دارم خیلی چیزها رو میسوزونم...
یاد همون صحبتهام با دوستم افتادم که سعیم بر اینه که محیط وبلاگ رو گرم نگه دارم، اما محیط خونه رو سرد کردم و صله ارحام رو دارم کم و کمتر می کنم...
دوستان مجازی پیدا کردم و دوستان حقیقی رو فراموش ...
حرفام رو دارم تو این محیط می نویسم و کمتر به حرف دیگران گوش میدم...
هیئتهام شده مجازی و سینه زنی هام محصور در کلیپهای صوتی و آرشیو کامپیوترم...
سخنرانی های ضبط شده و نمازهای فاصله دار از اول وقت...
دوری از جامعه و دلخوش کردن به محیط های اجتماعی و جامعه مجازی...
نمیگم اینا نباید باشه ... اما نه به قیمت از دست دادن واجبات ...
هردو در کنار هم و موازی با هم موثره، اما به دست آوردن یکی به قیمت از دست دادن یکی دیگه چندان ارزشی نداره...
هردو باهم مکمل همدیگه هستن... هر کدوم بدون اونیکی نقصهایی داره... در کل تعادل باید برقرار باشه ... تنها چیزی که این ایام بهش اهمیت ندادم...
تصمیم گرفتم از فردا، از فردا نه،‌ از همین حالا که وب نویسی اولویت اولم نباشه ...


نوشته شده در دوشنبه 91/2/4ساعت 12:15 صبح توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )