شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ بر اين در واي ِ من قفلي لجوج است .. بجوش اي اشک هنگام خروج است .. در ميخانه را گيرم که بستند .. کليدش را چرا يارب شکستند؟ .. *کليدش را چرا يارب شکستند؟*
نمي دانم بگويم يا نگويم...
دلا بگذار تا حالا نگويم...
:((( ... *دلم در سينه قفلي بود محکم ... کليدش بود در درياچه غم.*
شبي ترک محبت گفته بودم... ميان دره ي شب خفته بودم...
عجيب با دل بازي مي کنه اين شعر ... با اون نوا ... :(
نظير نداره... ببين اي دل چقدر اين قصر زيباست... گمانم خانه ي ساقي همينجاست...
اميدم مشت نوميدي به در کوفت ... نگاهم قفل در ميخ قدر کوفت
چه درد است اين که در فصل اقاقي... به روي عاشقان دربسته ساقي... :((
*به روي عاشقان در بسته ساقي* ...
الا اي عاشق اندوهگينم... نميخواهم تو را غمگين ببينم... :(((
اگر آه تو از جنس نياز است ...
در باغ شهادت باز... باز است...
در گذشته... در باغ شهادت به پهناي جبهه غرب و جنوب بود ... اما حالا به اندازه معبري تنگ... :(
اگر آه تو از جنس نياز است...
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top