سفارش تبلیغ
صبا ویژن


« هوالاوّل »

این بیت وقتی به گوشم خورد، خیلی دلمو تکون داد، یه حسی که بیانش آسون نیست. یه رابطه ای که بیانش راحت نیست. مادر، امام حسین، دوران کودکی و دسته های عزاداری و... همه و همه مثل یه مهریه توی قلبهامون که از بچگی مهر شده و ناگسستنیه.

امیری حسین و نعم الامیر

از آن دم که مادر مرا داده شیر            امیری حسین و نعم الامیر

*****

یادش بخیر، با بچه های کوچمون، با چادرای مادرامون، گوشهء یک پیاده رو خیمه علم کرده بودیم، یاد محرم کرده بودیم.

*****

از همان روز ولادت که ز مادر زادم                  بود زخمت به جگر نعمت مادرزادم
بوده ام هیچ و همه بودم و نبودم از توست         آن زمانی که نبودم ، به غمت دل دادم.

*****

از ازل فاطمه مادرم بوده، پسرش مونس و دلبرم بوده        روز محشر اگرم پسر نگه، میگه این غلام اکبرم بوده
زیر آتیش گناه و معصیت، بزم ماتم تو سنگرم بوده          
اولین خیمه‏ ای که برات زدم، با چادر نماز مادرم بوده

*****

آقا! همه چیزمون رو مدیونتیم، هر چی داریم و نداریم. آقاجون، اگر حسینی هستیم، اگر زیر بیرقت هستیم و توی هیئات داریم نفس می کشیم یا سینه میزنیم، همین که عشقت تو وجودمونه، همه و همه از مادرامونه.

هر چه دارم همه از پاکی مادر دارم              رحمت حق به روانش که حسینی زادم
پیش از آنی که پدر جانب مکتب بردم              الف قامت عباس تو شد استادم

پ.ن:
- تو این شبا برای ما هم دعا کنید.
- قدر مادراتونو بدونید.
- این تصویر رو به مادرم تقدیم میکنم.
- - برگزیده مجله پارسی نامه در تاریخ شنبه 12 آذر 90.


نوشته شده در پنج شنبه 90/9/10ساعت 1:13 صبح توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )