سفارش تبلیغ
صبا ویژن


« هوالاوّل »

پس از این بازار داغ چهارشنبه سوری، امروز تصاویر گروهی از جوانانی را دیدم که بر اثر انفجار مواد محترقه دستهایشان قطع شده، صورتهاشان سوخته و تن و بدنشان آسیب دیده بود. بعضی ها نیز جانشان را از دست داده بودند.  تا چشمم به عکس ها می افتاد سریع می بستمشان و یا صورتم را کنار می کشیدم تا نبینم این صحنه های تاسف بار را.
اگر ندیده اید این روزها می توانید خوب از صدا و سیما ببینیدشان و بشنوید حرفهایشان را که چگونه ابراز تاسف می کنند. می گویند: اشتباه کردیم. ارزشش را نداشت. کاش نمیرفتیم بیرون. اگر در خانه می ماندیم اینگونه نمی شد و...

گروهی دیگر نیز رفتند و دست و پا و سر و صورتشان را از دست دادند و یا حتی جانشان را.اما به گونه ای دیگر.

درست است که هر دو گروه آسیب بدنی دیده و لطمه جانی خورده اند، اما این دو گروه در یک چیز تفاوت دارند. آری تفاوت؛

تفاوتشان در هدفشان است. در آرمانشان و در راهی که برگزیدند. لحظه ای تامل کن بر این تصویر،‌ و تصور کن تصویر جوانی را که جراحت برداشته در چهارشنبه سوزی که شرم دارم تصویرش را در کنار این پیکرهای پاک قرار دهم. و مقایسه کن نوع نگاهت را با هر دو تصویر...

شهید صیاد شیرازی

هرگاه پیکر شهیدی را می بینیم رو بر نمی گردانیم. فرو میرویم در جراحت هاشان، چه زیبا با خدا عشق بازی کرده و پرکشیدند سوی پروردگارش در حالی که هم خدا از انها راضی بود و هم آنها خدا.
هرگز از راهی که پیمودند پشیمان نبوده و اگر به گذشته بازگردند دلشان می خواهد مجددا چنین سرنوشتی داشته باشند. اصلا آرزویشان همین است. مگر یاران حسین(ع) در کربلا نگفتند که ای کاش چندین جان داشتیم و در راه تو فدا می کردیم و دوباره زنده می شدیم و در راه تو کشته می شدیم؟ اینها السابقون السابقون اند و همینان اولئک المقربون شدند.

شهید آوینی

جگرت باید بسوزد. مگر می شود این ها را ببینی و آرام آرام بغضت نگیرد؟

مگر می شود؟ در چشم های خونین صیادی که سالها به دنبال این بود که خود صید شهادت شود فرو روی و گوشهء‌ چشمهایت نمناک نشود؟ آیا می شود سید شهیدان اهل قلم را نظاره کنی و...؟

بگذار بسوزد که دارد خوب می سوزد. نه از سخنان من که این تصاویر خود روضهء‌ مظلومیت اند.

و اگر تو نیز شیعه باشی و ادعای شیعه بودن داشته باشی، یک آرزوی بزرگ نیز داری پس از ظهور حضرت ولیعصر(عج) و آن نیز شهادت است. مگر نه اینست که می گوییم یا لیتنا کنا معک؟ پس روحت را و جانت را در راه خدا تقدیم امامت نما.

و در پایان، از رهبر معظم انقلاب، خطاب به امام زمان علیه اسلام:

«ای سید ما، ای مولای ما! ما آنچه باید بکنیم، انجام میدیم. آنچه باید گفت هم گفتیم و خواهیم گفت. من جان نا قابلی دارم ... جسم ناقصی دارم ... اندک آبرویی هم دارم که این را هم خود شما به ما دادید. همه این ها رو من کف دست گرفتم، در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد. این ها هم نثار شما باشه»

پ.ن:
- الله عجل لولیک الفرج...
- اللهم الرزقنا توفیق الشهاده...


نوشته شده در دوشنبه 90/12/22ساعت 12:27 صبح توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )